رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 12 خبر


  • شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • السبت ۱۱ شوال ۱۴۴۵
  • 2024 Saturday 20 April
«تابستان داغ»؛ پایان‌ قابل‌قبول فجر در روز دوم

بازهم یک فیلم اولی جشنواره را گرم کرد

 خلاصه داستان فیلم «تابستان داغ»: پرهام، فرزند چهار سالۀ ایمان (علی مصفا) و سارا (مینا ساداتی) که هر دو پزشک هستند در مهد کودک بزرگ می‌شود. نسرین (پریناز ایزدیار) نیز یکی از مربیان این مهد کودک است که شوهرش فرهاد (صابر ابر) به دلیل مشکلات اقتصادی، مجبور به ترک خانه شده است… تابستان داغ، بهترین […]

 خلاصه داستان فیلم «تابستان داغ»: پرهام، فرزند چهار سالۀ ایمان (علی مصفا) و سارا (مینا ساداتی) که هر دو پزشک هستند در مهد کودک بزرگ می‌شود. نسرین (پریناز ایزدیار) نیز یکی از مربیان این مهد کودک است که شوهرش فرهاد (صابر ابر) به دلیل مشکلات اقتصادی، مجبور به ترک خانه شده است…

تابستان داغ، بهترین فیلم در این دو روز جشنواره بود. فیلمی خوب از یک فیلمساز اول که در رشتۀ کارگردانی سینما تحصیل کرده است. ابراهیم ایرج‌زاد پیش از این، پنج فیلم کوتاه ساخته و تابستان داغ، نخستین فیلم سینمایی اوست. این فیلم همچنین، اولین فیمنامۀ سینمایی آقای پیام کرمی به حساب می‌آید. او تله‌فیلم «حبیب آقا» را نوشته (به کارگردانی محمد حمزه‌ای) و اکنون نیز دو فیلمنامۀ در حال ساخت دارد، آستیگمات از مجید مصطفوی که در حال پیش‌تولید است و فیلمنامۀ دیگری که قرار است امیرحسین عسگری بسازد. به این فیلمنامه‌نویس تازه‌نفس که در رشتۀ نقشه‌برداری تحصیل کرده باید تبریک گفت. هومن بهمنش علاوه بر مدیریت فیلمبرداری فیلم، سرمایه‌گذار و به نوعی تهیه کنندۀ فیلم بوده و آقای جواد نوروزبیگی در واقع برای موضوعات بروکراسی (مجوز تهیه‌کنندگی) در فیلم داخل شده است.

این فیلم به نوعی وامدار رمان «کرامر علیه کرامر» نوشتۀ آقای اوِری کورمن است. بچه‌ای که به نظر مادر، مانعی بر سر راه پیشرفت شغلی او به حساب می‌آید. به همین خاطر است که سارا (مینا ساداتی) وقتی از حاملگی دومش باخبر می‌شود از فرط غصه، گریه می‌کند. شوهر او ایمان (علی مصفا)، البته آدم خوب و زحمت‌کشی است. در عوض در خانوادۀ سطح پایین نسرین و فرهاد، مادر است که برای حفظ خانواده تلاش می‌کند و شوهر با ترک سیگار قصد دارد خطاهای گذشتۀ خود را جبران کند.

فیلمنامه از قوت خوبی برخوردار است و جزئیات فراوان برای منطقی و باورپذیر شدن داستان در آن لحاظ شده است. مانند نقش زن همسایه و ترس هانیه از او که سلسله علل تراژدی فیلم از هنگام در زدن ناگهانی او آغاز می‌شود، ظرف شستن هانیۀ  شش ساله برای آنکه شستن روفرشی باورپذیر شود و غیره.

اما نمی‌توان از برخی حفره‌های فیلم گذشت. حفره‌هایی که برخی از آنها به فیلمنامه و برخی نیز به اجرا و ضعف کارگردانی برمی‌گردند. اگر بپرسیم که چرا هانیه جیغ نزد تا همسایه‌ها خبر شوند احتمالاً جناب کارگردان پاسخ خواهد داد که جیغ او در صدای هواپیمای در حال عبور، گم شد. یا اینکه چرا بچه باید یک روفرشی شش متری را بشوید و آیا نمی‌شد آن را کوچکتر گرفت. و مهم‌تر از همه، بخش مغفول فیلم که از فعالیت‌های پلیسی بعد از کشف جسد خبر بدهد. مخصوصاً که بدن خاکی پرهام نشان از آن دارد که او نبایست در محوطۀ زمین بازی پارک، مرده باشد. جناب فیلمنامه‌نویس می‌گفت که حدود ۲۰ دقیقه از فیلمنامه که به موضوعات جنایی می‌پرداخته حذف شده است. اما به نظر می‌رسد که اگر آن بخش ساخته می‌شد بر حفره‌های فیلمنامه افزوده می‌گشت. نام فیلم نیز البته بسیار سطحی است. بهتر بود نام بهتری برای آن انتخاب می‌شد.

به هر حال، این فیلم نفس‌گیر و تلخ، توانسته است قواعد درام سینمایی را رعایت کند و هم اینکه فیلم خنثی و بی‌خاصیتی نباشد. چنانکه که در عین تلخی سیاه‌نما نباشد. باید برای این کارگردان و فیلمنامه‌نویس که نخستین کارشان را با این قوت ساخته‌اند آروزی توفیق کرد.

منبع : تسنیم

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار