رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 15 خبر


  • پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
  • الخميس ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Thursday 28 March

ناصر هاشمى معتقد است که بازى در نقش هاى ضعیف و بى هویت بازیگر را در سراشیبى سقوط قرار می‌دهد و مى گوید: نقش هایی هست که اصلا نمی خواهم آن ها را بازی کنم چرا که سطحى هستند. بازی در این نوع نقش ها در سراشیبی سقوط است و اگر آن ها را بازی […]

ناصر هاشمى معتقد است که بازى در نقش هاى ضعیف و بى هویت بازیگر را در سراشیبى سقوط قرار می‌دهد و مى گوید: نقش هایی هست که اصلا نمی خواهم آن ها را بازی کنم چرا که سطحى هستند. بازی در این نوع نقش ها در سراشیبی سقوط است و اگر آن ها را بازی کنیم بعد از آن پیشنهادی نخواهیم داشت.

ناصر هاشمی بازیگر گزیده کار سینما و تلویزیون کشور این روزها با بازی در فیلم سینمایی «برادرم خسرو» به درستی ظاهر شده و درخشیده است. وی نقش برادر یک بیمار دو قطبی را ایفاء می‌کرد که خیلی هم از پرستاری کردن او راضی نبود. همین بازی در این فیلم سبب شد به سراغ او برویم و در خصوص چگونگی بازی در «برادرم خسرو» با او گفتگو کنیم.

* در برخورد با یک بیمار دو قطبی تا چه اندازه تحقیق کردید و تا چه اندازه با آن‌ها از نزدیک در ارتباط بوده‌اید؟
من همین الان هم چند نفر از دوستان را می‌شناسم که گرفتار این بیماری هستند. از این رو شناخت و تجربه اندکی همراه با مطالعه و صحبت با روانشناسان داشتم، یعنی ارتباط با چند دوقطبی و مطالعه درباره آنها. حالا من در این فیلم در یک موقعیت خاصی بودم که اقتضای شرایط زندگی من در فیلم بود. ممکن است من، شما و یا هر شخص دیگری در زندگی واقعی در این موقعیت خاص قرار نگیریم و زندگی معمول خودمان را داشته باشیم. در زندگی عادی چند درصد از ما قرار است که به کنفرانسی در برلین برویم یا کار حیاتی که مربوط به پیشرفت زندگی ما باشد داشته باشیم؟ همه ما یک زندگی روزمره طبیعی داریم.
اما در این فیلم من در یک موقعیت خاص قرار داشتم. موقعیتی که نویسنده و کارگردان آن را برای این نقش تصور کرده بود تا گنجایش آدم‌ها را در چنین موقعیت‌هایی بسنجد یعنی نشان دهند که چقدر انسان‌ها می‌توانند در آن شرایط خاص به نفع دیگری رفتار کنند، از خودشان کم کنند و یک ضررهایی را متحمل شوند تا به دیگری بپردازند. این موقعیت فیلم ما بود که فراتر از پرستاری معمولی از یک بیمار دوقطبی پیش می‌رفت.
همه ما کم و بیش از علایم و رفتارهای نوع بیماران آگاهی داشتیم. من که آن‌ها را از نزدیک دیده بودم. وقتی که وارد فیلم شدیم از همه آن تجربیات کمک گرفتیم و البته خود فیلم به کمک آمد که ما از تجربیات زندگی خودمان استفاده کنیم و در نهایت خروجی آن چیزی شد که آن را در فیلم مشاهده کردید.

 

* جدای از موقعیتی که ناصر در فیلم داشت، در فضای عمومی کشور یعنی افرادی که با این نوع بیماران در واقعیت سر و کار دارند کدام نوع از برخورد را باید با آن ها داشته باشند؟ برخورد ناصر یا برخوردی که میترا (همسر ناصر) با خسرو در فیلم داشت؟
وقتی که رفتار برخی از آدم‌ها را از بیرون می‌بینیم به عنوان مثال در خیابان کسی را می بینیم که کار زشتی انجام می‌دهد؛ فحش می‌دهد و یا با دیگری کتک‌کاری می‌کند به نظرمان چندش‌آور است. اما اگر خودمان در آن فضا قرار بگیریم داستان دیگری است. طبیعی است که وقتی ما کاراکتری را می بینیم که به برادر کوچکتر خود فشار می‌آورد، برایمان ناراحت‌کننده است و این موضوع را در نظر نمی‌گیریم که برادر بزرگتر با چه مشکلات حیاتی رو به رو است. چقدر تلاش کرده که به این جایگاه رسیده و باز هم تلاش می‌کند که زندگی خود را حفظ کند. حتی مطرح می‌کند که هر کار دیگری به جز پرستاری در توانش باشد برای خسرو انجام خواهد داد.
این موقعیت یک موقعیتی است که ما از بیرون می‌بینیم و معتقدیم که برخورد برادر بزرگتر زشت بوده است. می‌گوییم چه کار زشتی کرده است اما اگر در آن شرایط باشیم توقع بالا می‌رود. به علاوه اینکه یک آدم را نباید در یک شرایط سختی قرار داد که همه امتیازاتی که با سختی آن‌ها را به دست آورده را رها کند و بشیند در خانه و از برادرش مراقبت کند و اجازه دهد برادر هر کاری که دوست دارد را انجام دهد.
* درست است، اما در همین شرایط است که همسر ناصر خیلی ملایمتر و بهتر با خسرو رفتار می‌کند در صورتی که شرایط‌اش با ناصر یکی است!
میترا (همسر ناصر) در فیلم آدم منفعلی است یعنی شرایط آرامی دارد. ناصر شرایط را جورى براى او مهیا کرده که به آرامى دوران باردارى را سپرى کند. فرصت و آرامش را یکجا با هم دارد اما ناصر این آرامش را ندارد، گرفتار است و باید چرخه زندگی را بچرخاند. وگرنه ناصر همانی است که سال ها برای خواهرش پول می فرستد که هزینه های خسرو هم تامین شود.

 

* پس رفتار کدامیک با خسرو قابل قبول است؟ ناصر یا همسرش؟
چیزی که ما از بیرون می بینیم از نظر من هم حرکت قابل قبولی نیست. افرادى مثل شخصیت ناصر در فیلم آنقدر خود را در یک چارچوب قرار داده اند و برای خود یک مقامی را قائل هستند که با یک تلنگر عصبانی میشوند، از این رو نزدیکان او هم حدالامکان نباید باعث عصبانیت او شوند.
در این قصه نویسنده می خواست یک آدم جدی و خشک، رو به روى یک آدم رها باشد که در نهایت ما حق را به آن آدم آزاده می دهیم هر چند که جهان با این نوع آدم ها اداره نمیشود چرا که در نهایت جهان را به هرج و مرج می کشند.

* با توجه به شناختی که از شما داریم شخصیت ناصر در فیلم خیلی از شخصیت اصلی خود شما دور است چطور به این نقطه مشترک با کاراکتر رسیدید؟
فکر می کنم هر بازیگری این ادعا را داشته باشد که می تواند نقش های متفاوتی را بازی کند. براساس متنی که نویسندگان نوشته و برای آن تحقیق کرده بودند، به آدم ها و پرسوناژهایشان ابعاد مختلف داده شده بود. چیزی در این ابعاد وجود داشت که زمینه محکمی برای بازی بود. براى بازى در این نقش از تجربه ام کمک گرفتم. سال ها سعی کردم با مطالعه و کلاس های بازیگری که داشتم خودم را تازه و آماده نگه دارم. بازیگران هر جا که هستند مدام در حال بازی و کشف حالت های شخصیت هاى مختلف هستند. من نیز مانند دیگر بازیگران نقش هاى متفاوت را تمرین می کنم و به آن میرسم.

 

* طی تمام سال هاى فعالیت هنریتان، شما را به عنوان یک بازیگر گزیده کار میشناسیم، چه شد که این بازیگر گزیده کار در یک فیلمى بازى کرد که اولین تجربه سینمایی کارگردانش بود؟
نقشهایی هست که اصلا نمیخواهم آنها را بازی کنم چرا که سطحى هستند و چیزى نمى توان در آن ها یافت، نقش هایی که کاغذی هستند و آدمی را در آن نمی بینید زیرا نکته برجسته ای در آن ها نیست، در نتیجه من چیزی در آن ها پیدا نمی کردم و وقتی که انگیزه ای برای بازی در آن نقش ندارم پس نمی توانم آن را قبول کنم. بازی در این نوع نقش ها بازیگر را در سراشیبی سقوط قرار می دهد و اگر آن ها را بازی کنیم بعد از آن پیشنهادی نخواهیم داشت. شهاب حسینی من را به احسان بیگلری پیشنهاد کرد. قبل از من قرار بود علی مصفا این نقش را بازی کند. کارگردان در ذهنش همچین آدمی را نمیدید سناریو برای دو برادری نوشته شده بود که تفاوت سنی دو، سه ساله دارند، من در این شرایط فیلمنامه اى وارد پروژه شدم. طبق گفته کارگردان این اصرار شهاب حسینی بوده که من این نقش را بازی کنم آقای سعید ملکان به عنوان تهیه کننده هم موافق بوده است اما چون در ذهن آقاى بیگلرى حضور شخص دیگری بود دیرتر به من رسیدند ولی در نهایت راضی بودند.
* به احسان بیگلرى پیشنهاد هم مى دادید؟
بله. من به سن آدم ها نگاه نمی کنم، به تجربه و آگاهی هر شخص توجه میکنم. طی هفته ها صحبت و بحث کردن و ارائه پیشنهادهای متفاوتی براى سناریو که تفاوت سنى من و خسرو را تحت شعاع قرار میداد، متن سناریو تا جایی تغییر کرد که نقش من به خاطر تفاوت سنى بیشتر با برادرم در فیلم براى کارگردان قابل قبول شد. در نهایت یک ارتباط خوبی به وجود آمد.


* به نکته سن اشاره کردید، باید بگویم که متاسفانه در سینماى ما خیلى کم براى سنین میانسالى نقش نوشته مى شود، ما شما را در «برادرم خسرو» جوانتر از سنتان می‌بینیم و در فیلمى مثل «خانه دیگرى» مسن تر! دلیل این کمبود نقش در چیست؟
مجبوریم خودمان برای خودمان نقش بنویسیم! متاسفانه بسیاری از فیلم ها همین است. در فیلم «خانه دیگرى» کارگردان نمیخواست من تا این حد پیر باشم. تا جایی هم که به من مربوط می شد، سعی کردم یک آدم ناتوان را بازی کنم، یعنى کاراکترى که در فیلمنامه نوشته شده بود. شاید اگر به جای گریم و سفید کردن موهای من به بی حالی من در این فیلم تاکید می شد خیلی موفق تر بود. اما متاسفانه این گریم به باورهای بیننده لطمه وارد کرد.

منبع: آنا

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار