رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 3 خبر


  • جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 29 March
یادداشتی بر فیلم "ظهور و سقوط یک کمپانی فیلمسازی کوچک"

و پول دغدغه تمام کمپانی های فیلم سازی جهان

مسایل اقتصادی و چالش تهیه ی بودجه ی مورد نیاز تولید فیلم و به طور کلی تهیه ی محصولات فرهنگی و هنری در بخش خصوصی، دلمشغولی امروز و اینجا نیست؛ که گودار نیز در سال ۱۹۸۶ آنرا دستمایه ی فیلم خود قرار داده است. به قول ایزابل جوردن صاحب کمپانی یونیفرم در فرانسه و مهمان […]

مسایل اقتصادی و چالش تهیه ی بودجه ی مورد نیاز تولید فیلم و به طور کلی تهیه ی محصولات فرهنگی و هنری در بخش خصوصی، دلمشغولی امروز و اینجا نیست؛ که گودار نیز در سال ۱۹۸۶ آنرا دستمایه ی فیلم خود قرار داده است. به قول ایزابل جوردن صاحب کمپانی یونیفرم در فرانسه و مهمان این دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر که معرفی فیلم “ظهور و سقوط یک کمپانی فیلم سازی کوچک” را در اکران نخست آن در بخش «بازسازی کلاسیک‌ها» در سی‌ و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، بر عهده داشت؛ “گدار خود نیز در سالهای پایانی کارش با این دست مشکلات دست و پنجه نرم می کرده است و بر این نکته تاکید دارد که موضوع سینما تجارت نیست ولی باید برای حفظ حیات آن همواره راهی برای پولسازی جست.”

وقتی ژان لوک گودار تصمیم به روایت داستانی همیشه برقرار را می کند، طبیعتاً نگاه متفاوت و منحصر به فرد او رنگ تازه ای بر موضوع تکراری آن می زند. سکانس های کوتاه و مقطع، اگر چه در ابتدا ممکن است بی ارتباط به نظر برسند ولی خیلی زود ببیننده را متوجه اشتراکی می کنند که در حقیقت نخ تسبیح پیوند دهنده ی آنهاست. همین ارتباط در شخصیت های مستقل ، با دغدغه های فردی متفاوت نیز دیده می شود که بوسیله تاثیر آنها از موضوع مورد بحث فیلم برقرار می شود و مخاطب رویکرد و چگونگی تأثیر پذیری هر شخصیت را در مواجهه با معضل بی پولی که گریبان کمپانی های فیلمسازی را گرفته شاهد خواهد بود. هر کدام از کاراکترها طلایه دار وظیفه ای حرفه ای افراد مشابه در یک گروه فیلم سازی بوده و اینکه هر کدام از آنها کدام بخش از یک پروسه ی فیلم سازی را به عهده دارند. همچنین نگاهی به اولویت های آن ها در انجام وظیفه شان دارد که نهایتاً منجر به تولید فیلم خواهد شد. با وجود دغدغه های متفاوتی که هر بخش به طور جداگانه دارد؛ می بینیم که چطور مسایل مالی و تأمین بودجه می تواند کل پروژه را تحث تأثیر قرار داده و حتی کل فعالیت ها را عقیم بگذارد.

با تمام بیگانگی ای که ممکن است این فیلم برای مخاطب ایرانی داشته باشد، خاصه در صحنه های مربوط به گرفتن تست بازیگری از افراد متقاضی (بسیار متفاوت و البته جذاب است) اندک اندک با آشناتر شدن به زبان جهانی فیلم به شخصیت ها نزدیکتر شده و حس همذات پنداری در مخاطب ایجاد می شود.

در جای جای دیالوگ ها جملاتی از بزرگان (سینما) نقل می شود که بر خلاف معمول که استفاده از سخنان بزرگان اغلب رنگ و بوی شعارزدگی به اثر می بخشد؛ بجا و متناسب با موقعیت استفاده شده و مصداق واقعی آن قابل درک است. به عبارت دیگر درست زمان هایی به کار برده شده که مصداق واقعی آن در حال وقوع است.

نماهای بسته در فضاهای داخلی (به غیر از یک فضای خارجی که در ورودی و خروجی کمپانی را نشان می دهد) و بعضاً تاریک؛ قرار گرفتن پرسوناژ در فضاهای تنگ و فشرده که گویی جای کافی برای حرکت ندارند؛ احساس تحت فشار قرار داشتن کمپانی در تنگنای مالی را به خوبی به مخاطب القا می کند. از دیگر صحنه هایی که موقعیت کلی و شرایط زیستی و شغلی شخصیت ها را به صورت نمادین به خوبی نشان می دهد می توان به صحنه ی گرفتن تست بازیگری اشاره کرد؛ متقاضیان در حرکتی مداوم و تکرار شونده وارد اتاق شده و عبارت یا کلمه ای را ادا کرده و خارج می شوند. مفهوم یکپارچه ی این کلمات از هم گسیخته توسط شخصیت زنی مستعد بازیگری  در حال خوانده شدن است. از این صحنه می توان به مشتی نمونه ی خروار یاد کرد، چناچکه گویی تمام مفهوم محتوایی و ساختار فیلم بصورت فشرده در آن خلاصه شده است. کلمات و عبارات مقطع، همان صحنه ها و سکانس های مقطع فیلم هستند که در ظاهر بی ربط ولی در نهایت بر بستر (به قول خود فیلم) “اقیانوسی” یکپارچه شناور می شوند. و از کنار هم چیدنشان مفهومی استوار شکل می گیرد. آدم ها می چرخند، کلمات جابجا میشوند، هر کلمه چند بار ولی از زبان آدم های مختلف تکرار می شود، به مانند زندگی با ریتمی یکنواخت، خسته کننده و سرگیجه آور و چه شباهتی بین آنها و چرخ بزگ زندگی ست که در آن انسان ها، در حال حرکتند و با وجود اینکه گاه به گاه نقش عملکردی آن ها تغییر می کند ولی در نهایت همگی چرخ دنده های کوچکی هستند که چرخ بزرگ اقتصادی – اجتماعی زندگی را حرکت می دهند.

سینماخانه / نازنین حبیبی

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار