رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 29 March
  • دوشنبه 25 تیر 1397 - 12:48
  • کد خبر : 23623
  • تئاتر
  • چاپ خبر : نمایش نامه ای که رنگ و بوی ایرانی دارد

دوازدهمین نشست تئاتر کاغذی با حضور حمیدرضا آذرنگ، رسول نظرزاده، عرفان پورمحمدی و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه ی افرامانا در فرهنگسرای ارسباران برگزارشد. به گزارش سینماخانه و به نقل از روابط عمومی مؤسسه ی افرامانا، در دوازدهمین نشست تئاتر کاغذی که عصر روز شنبه ۲۳ تیرماه ۹۷ در […]

دوازدهمین نشست تئاتر کاغذی با حضور حمیدرضا آذرنگ، رسول نظرزاده، عرفان پورمحمدی و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه ی افرامانا در فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.

به گزارش سینماخانه و به نقل از روابط عمومی مؤسسه ی افرامانا، در دوازدهمین نشست تئاتر کاغذی که عصر روز شنبه ۲۳ تیرماه ۹۷ در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزارشد، ابتدا نمایش نامه ی «خداحاظی نکردی با نجمه، سورچی!» نوشته ی حمیدرضا آذرنگ و کارگردانی عرفان پورمحمدی با نقش خوانی مروارید امانی، محمد طاهری، همایون ظفرپور، سامیه عطایی و مینا ترکمن نمایش نامه خوانی شد و سپس این اثر با حضور مهمانان این نشست مورد بررسی قرارگرفت.

بر اساس این گزارش، در آغاز این نشست بهزاد صدیقی (نمایش نامه نویس و دبیر نشست های تئاتر کاغذی) با اشاره به این که این نمایش نامه در سال ۱۳۹۶ توسط نشر ورا منتشر شده است، گفت: نمایش نامه ی  «خداحاظی نکردی با نجمه، سورچی!»  در ۲۵ صحنه ی کوتاه و بلند با چهار شخصیت نوشته شده است. آذرنگ در این نمایش نامه ضمن آن که تلاش می کند از طریق خلق زبان خاص شخصیت هایش که مربوط به دوره ی اواخر دوره ی قاجاریه است، به نقد ایدئولوژی جامعه و خانواده ای ایرانی بپردازد. نویسنده با این اثر نشان می دهد که دغدغه ی زبان دارد و به همین روی زبانی را خلق می کند که ساخته و پرداخته ی ذهن خلاق خودش است که به یک دوره ی تاریخی معاصر است. زبانی که متناسب شخصیت ها و درام اجتماعی است و بر حسب زمان وقوع داستان درام شکل گرفته است.

در ادامه ی این نشست حمیدرضا آذرنگ گفت: در دوره ای احساس کردم می توانم در نوشته ام نظام های دین را در بنیان خانواده به تصویر درآورم. متأسفانه در برخی موارد برخورد متولیان مردم با دین به صورت کاسبکارانه است. دغدغه هایی را در این اثر به قلم در آوردم که از سال ها قبل در ذهنم بوده. دوست داشتم  کنه مطلب این نمایش نامه در هنگام برخورد مخاطب با اثر درک و دریافت شود.

سپس عرفان پورمحمدی، کارگردان این نمایش نامه خوانی، با اشاره به دیگر نمایش نامه های آذرنگ که مسائل جنگ و صلح و دین را به چالش می کشد، گفت: بدون آن که بخواهم قصد مقایسه ای داشته باشم این نمایش نامه مرا به یاد پهلوان اکبر می میرد بهرام بیضایی می اندازد. متأسفانه ما آدم هایی هستیم که از اعتقادات مان سواستفاده می کنیم.

او در این نشست از این که چنین نمایش نامه ای پیشنهاد شد تا برای این نشست نمایش نامه خوانی شود تشکرکرد و به آذرنگ نویسنده ی این نمایش نامه تبریک و خسته نباشید گفت.

در بخش دیگری از این نشست، رسول نظرزاده، منتقد و پژوهش گر تئاتر، در آغاز سخنان خود با اشاره به جنبه های اعتقادی این اثر گفت: نمایش نامه ی خداحافظی نکردی با نجمه، سورچی!،  نمایش نامه ای است که در ساختار رنگ و بوی ایرانی دارد. در دهه ی چهل و پنجاه علی حاتمی و بهرام بیضایی با استفاده از ساختار نمایش ایرانی و شخصیت ها و زبان اواخر دوره ی قاجاریه و اوایل دوره ی پهلوی در نمایش نامه های خود بهره گرفته بودند.

این منتقد در ادامه در خصوص این نمایش نامه اضافه کرد: نویسنده در این اثر زبان و گفت و گوی شخصیت ها را بر حسب انتخاب رویداد داستان در دوره ی تاریخی خاص، ساخته و خلق کرده است. زبانی که جای فعل و فاعل ها و عناصر جمله ای و دستور زبانی جابه جا می شود و تغییر می کند. حتا بسیاری از دیالوگ ها زبان  شاعرانه ای پیدا می کند.

نظرزاده هم چنین در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره از بهره گیری ساخت مایه ی های نمایش مذهبی تعزیه در آثار کارگردانانی هم چون بهرام بیضایی در فیلم چریکه تارا یا نمایش نامه ی ندبه گفت: در این اثر ما با جابه جایی زمان و مکان و تغییر دیالوگ ها نیز وربه روییم. این درهم شدن زمان و مکان اصولن در نمایش های ایرانی و شرقی دیده می شود که معلوم هست نویسنده با مطالعات قبلی و فکرشده به سراغ آن رفته است.

سپس حمیدرضا آذرنگ در خصوص زبان شاعرانه ی شخصیت های این اثر گفت: من عمدا این زبان شاعرانه را برای شخصیت های انتخاب  و خلق کردم. در ادبیات داستانی و نمایشی ما این زبان اجازه ی دفاع از خودشان را نمی دهد. در صورتی که ما در واقعیت پیرامونی مان این همه شخصیت های رنگاررنگ وجود دارد. ما بیشتر در ادبیات مان، خود درونی شخصیت های داستانی و نمایشی مان را به شعار می نویسیم در صورتی که من سعی مردم از این گونه نوشتن پرهیز کنم.

وی افزود: نمایش نامه­ی خداحافظی نکردی … در هنگام بازی و نقش خوانی به شدت نیاز به رعایت درست خواندن جملات و کلمات و آکسان گذاری های درست دارد و اگر جز این باشد معانی و مفاهیم بسیاری از دیالوگ ها از بین می رود و تغییر می کند.

بهزاد صدیقی نیز در ادامه یادآورشد: این نمایش نامه از جمله نمایش نامه هایی است که در عین آن که روان خوان است، سخت خوان است و به نوعی خواندن و بازی کردن نقش های آن به دلیل دارا بودن این ویژگی های زبانی، سهل و ممتنع است.

این نمایش نامه نویس در خصوص عناوین و نام های و درام این اثر گفت: نویسنده به لحاظ انتخاب اسامی شخصیت ها و نام ها هم بعد شخصیتی آن ها را در نظر گرفته و هم به مسائل تراژیکی درام توجه کرده. هم چنین برای انتخاب واژگان و عبارت ها و دیالوگ های شخصیت های نمایش نامه ی خود کوشیده مطابق داستان درام و شخصیت وجودی آن ها، از زبان ساخته و پرداخته خود بهره ببرد که توأم با نثر وزبانی آهنگین و گاه موزنی است. از سویی دیگر این غم و اندوه و حرمانی که در شخصیت ها وجود دارد، بار تراژیک بودن درام را نیز اضافه می کند. از طرفی به احاظ نشانه شناسی مخاطب را به بعد دیگری از شخصیت ها هدایت می کند.

رسول نظرزاده هم چنین در این نشست تصریح کرد: در این اثر جلوه های زبانی به صورت اصطلاحات و صزب المثل ها نیز نمود پیدا می کند که نشان از تسلط نویسنده از به کار گیری درست و به هنگام آن ها برای خلق دیالوگ های شخصیت های درام خود است گه البته این زبان گاه به زبان شبه ادبی نزدیک می شود و نمی تواند جنبه های احساسی شخصیت ها را تقویت کند و آدم ها را با احساسات مختلف نشان دهد.

این منتقد و پژوهش گر تئاتر در پایان سخنان خود در خصوص شخصیت های این اثر گفت: نمایش نامه ی خاحافظی نکردی چند شخصیت فرعی دیگر دارد که ما فقط درباره ی آن ها زبان شخصی های اصلی   نمایش نامه، اطلاعات پیدا می کنیم و آن ها در ذهن مان خلق می کنیم مثل شخصیت علی رضا که نقصان دارد. از طرفی دیگر شخصیت ها ضمن آن که جنبه ی مذهبی نمادین دارند، بر خلاف رایج تصویر شده اند. مثل شخصیت حبیب الله که پدر هست ولی پدرسالار نیست. یا شخصیت ها در گذر از دوره ی سنت به دوره ی مدرن هستند. یا شخصیت ها به حس نوستالژی بازتری نزدیک ترند . مثل شخصیت نجمه و حبیب الله. اما معتقدم برخی از این آدم ها نیاز به پرداخت بیشتری دارند تا از تک بعدی بودن دور شوند.

آذرنگ در پایان این نشست اضافه کرد: معتقدم این شخصیت ها خو به خود تک بعدی نیستند بلکه شخصیت وجودی آن ها و شرایط جامعه، آن ها را به این گونه تک بعدی بودن نزدیک کرده یا تک لعدی ساخته است.

گفتنی است در پایان دوازدهمین نشست تئاتر کاغذی به هر یک از مدعوین و هنرمندان گروه نمایش نامه خوانی آن لوح تقدیری اهداشد.

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار