تئاتر
کد خبر : 29695
سه شنبه - 22 آبان 1397 - 18:14

نخستین نشست مشق صحنه برگزار شد

در نخستین نشست مشق صحنه با حضور بهرام جلالی پور، رضا عبدالعلی زاده و بهزاد صدیقی مطرح شد:
در نمایشنامه ی افسانه ی سیمرغ، یک ایده ی امروزی و تکثرگرایانه مد نظر قرار گرفت

نخستین نشست مشق صحنه، ویژه ی نمایشنامه نویسی و تئاتر کودک، با حضور دکتر بهرام جلالی پور، رضا عبدالعلی زاده و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری موسسه افرامانا، در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش سینماخانه و به نقل از روابط عمومی موسسه افرامانا، در نخستین نشست مشق صحنه، ابتدا نمایشنامه ی افسانه ی سیمرغ نوشته ی بهرام جلالی پور با بازیگران این اثر پویا پیروزرام، سعید تاجیک، لیلی حسینی، نادر داهیم، راشین رضایی، نیلوفر ستاری، علی شجاعی، پانته‌آ صفامنش، محسن قصری، شادی کارآیین، فریبا مرتاض، مهدیه محرابیان، محمدعلی مهران پور و الهام یگانی نقش خوانی شد و سپس با حضور مهمانان این نشست درباره ی آن گفت وگو شد.
بر اساس این گزارش، بهزاد صدیقی، نمایشنامه نویس و دبیر نشست مشق صحنه، در ابتدا با اشاره به این که سلسله نشست های مشق صحنه از این پس ماهی یک بار در فرهنگسرای ارسباران با هدف بررسی و کندوکاو در خصوص نمایشنامه ها و تئاتر کودک و نوجوان توسط باشگاه فرهنگسرای ارسباران و با همکاری موسسه ی افرامانا برگزار می شود، گفت: امیدواریم این نشست ها که در این جا و در این مکان برگزار می شود، بتواند تأثیری هر چند کوچک بر جریان تئاتر کودک و نوجوان بگذارد. از آن جا که تئاتر کودک و نوجوان، می تواند پایه های تئاتر بزرگ سال را استوار و محکم کند و همینطور در پی ریزی و شکل گیری شخصیت کودک و نوجوان و نیز از بعد آموزشی و فرهنگی سهم بسزایی و تأثیرات بسیار مثبتی را در پی دارد، متأسفانه در کشور ما آن گونه که شایسته و بایسته است به آن توجه زیادی نمی شود.
سپس دکتر بهرام جلالی پور، (نمایشنامه نویس، پژوهشگر و استاد دانشگاه) در ابتدای سخنان خود گفت: زمانی برشت تقاضای تئاتری را کرده بود که به اندازه ی یک مسابقه ی فوتبال جذاب باشد و فکر می کنم که امروز، نشست ما، آزمونی در مقابل آرزویی است که همه ی تئاتری ها دارند؛ این که تئاتر بتواند نقش تأثیرگذاری در جلب مخاطب داشته باشد. امیدواریم روزی برسد که تئاتر به اندازه ی یک مسابقه ی فوتبال جذابیت داشته باشد.
وی در ادامه در خصوص روند شکل گیری نمایشنامه ی افسانه ی سیمرغ افزود: منطق الطیر عطار اثری عرفانی است و ۱۴۷ داستان و داستانک دارد که همه ی آن ها در راستای اثبات ایده یعرفانی حکیم عطار نیشابوری است و با هدف دست یابی بشر به ملکوت مورد نظر عرفا، وحدت وجود و یکی شدن با خداوند نوشته شده است.
این نمایشنامه نویس هم چنین اضافه کرد: در نوشتن این نمایشنامه چند نکته در هنگام تبدیل این داستان عرفانی به متنی دراماتیک برایم وجود داشت؛ اولین نکته، در تفاوت داستان و نمایش است؛ این که چگونه باید داستانی را به یک اثر صحنه ای تبدیل کرد؟ دومین نکته، در ساختار خاص قصه گویی عطار نهفته است؛ ساختار خاص استدلالی عطار که دلایل و رهنمون های خودش را از طریق بیان داستان ارائه می دهد و در واقع، داستان ها و داستانک هایی که عطار، در جای جای داستان اصلی می گنجاند، بخشی از استدلال های او است. تمام کسانی که دست به اقتباس از منطق الطیر از جمله ژان کلود کریر زدند که کنفرانس پرندگان را برای پیتر بروک نوشت و در سال های دهه ی ۶۰ میلادی اجرا شد، بر این مبنا کار کرده بود که تعدادی از داستانک ها در دل داستان اصلی گنجانده شد که به نظر من، رویه ی تئاتری مناسبی نبود. نکته ی بعدی این بود که می خواستم اقتباسی برای کودکان و نوجوانان فراهم کنم و در این اقتباس، به هر حال، تعدادی از مضامین، مسائل و شیوه بیان باید برای مخاطب کودک و نوجوان هماهنگ و مناسب می شد. نکاتی از این دست، باعث شد که نمایشنامه، به فرم فعلی در این اثر برسم.
این استاد دانشگاه سپس تصریح کرد: یکی از اصلی ترین مسائلی که در داستان عطار نیاز به دراماتیزه شدن داشت، مسئله ی تحول پرسوناژها در طول قصه است. ضمن این که قهرمانان قصه، قهرمانان مشخصی نیستند، زیرا در این اثر با طیف وسیعی از پرندگان مواجه هستیم و نمی شود تعدادی زیادی از آن ها را به عنوان پرسوناژ اصلی در نظر گرفت اما به هر حال، نیاز داشتیم که در قصه، تعدادی زیادی از پرنده ها را با تعداد زیادی از مسائل که خوشبختانه، عطار نیشابوری به آن ها پرداخته بود، آن ها را جدا کنیم و تحول آن ها را در قصه نشان بدهیم. تحولی که از ورای تجربه، یک شرایطی متناسب با خواست و طلب آن ها و هم چنین، نقطه ضعف شان رقم خورده باشد. این ها در واقع، وجوه اصلی قصه است.

جلالی پور هم چنین گفت: دو اتفاق در پایان نمایشنامه به صورت متفاوت از منطق الطیر عطار، صرف نظر از بخش های دراماتیزه شده و تحول شخصیت ها، رقم می خورد. یکی این که شخصیت ها با پیرمردی مواجه می شوند و وقتی از قصه بیرون می آیند که پیوندی بین گذشته و حال است و دومین نکته که پیامی در مقابل پیام عطار نیشابوری برای پایان بندی اثر خودش و مربوط به تفکر و فلسفه زمانه ی خودش در نظر گرفته است؛ این که همه ی پرنده گان با دستیابی به ذات بیکران و حل شدگی در ذات او، تبدیل به نمونه ی نوعی خداوند می شوند در حالی که در نمایشنامه ی افسانه ی سیمرغ، یک ایده ی امروزی و تکثرگرایانه مد نظر قرار می گیرد و در پایان، با خرد جمعی می توانیم به اسطوره های ذهنی دست پیدا کنیم. در واقع، جمع تعقل ها و در کنار هم قرارگیری آن ها است که می تواند خردجمعی را بسازد. به نظر من، این شاید پیامی باشد که می توان به کودکان امروزی داد.
پس از سخنان جلالی پور، بهزاد صدیقی گفت: همه ی ما، این قصه را می شناسیم و می دانیم که چه قدر نقش اسطوره در این اثر پررنگ است. اسطوره ای که عطار از او سخن می گوید و حالا، تبدیل به یک مسئله و موضوعی می شود که برای مخاطب کودک و نوجوان قرار است نشان داده شود و با آن ها ارتباط برقرار کند.
در بخش دیگری از این نشست، رضا عبدالعلی زاده، کارگردان اجرای نمایشنامه خوانی افسانه ی سیمرغ، گفت: من پیش تر قرار بود اثر دیگری از آقای جلالی پور را به اسم دزد لالایی ها رل به روی صحنه ببرم اما در لحظه ی آخر گفت وگوهایم با جناب جلالی پور گفت کارگردان دیگری، اجرای این نمایشنامه را بر عهده گرفته است و اثر دیگری برای جشنواره عروسکی دارد که در صورت تمایل، می توانم این اثر را اجرا ببرم و من بلافاصله، متن افسانه ی سیمرغ را خواندم که چالش هایی در مواجهه با آن برایم ایجاد شد.
این کارگردان تئاتر کودک و نوجوان در ادامه گفت: درکارگردانی متن کودک و نوجوان تا آن جا که بتوانم سعی می کنم اثر قابل تأملی بیافرینم. در این کار هم وقتی نام سیمرغ و نام عطار مطرح شود، می باید کاری انجام دهم تا کودکان و نوجوانان با این اثر ارتباط خوبی برقرار کنند. پیشتر هم اقتباس از ادبیات کهن در نمایشنامه نویسی کودک و نوجوان اتفاق افتاده، ولی به نظرم هیچگاه اقتباس به روزشده ای نبوده است.
در ادامه ی این نشست، بهزاد صدیقی گفت: روایت چنین موضوعی در قالب درام برای مخاطبان کودک و نوجوان در سالنی همانند تالار هنر یا دیگر سالن های مختص به کودکان و نوجوانان، برای مخاطبان آن می بایستی قابل درک شود و ممکن است برای کودکان، سخت باشد و نتوانند تمام لحظات نمایش را به طور کامل درک کنند و ارتباط خوبی با این اثر برقرار کنند. برای همین شاید اجرای این اثر تنها مناسب مخاطب نوجوان مناسب تر باشد.
دبیرنشست مشق صحنه در پایان افزود: تئاتر نوجوان همچنان که در اروپا و غرب در حال تجربه شدن است، در تئاتر ایران چندان وجود خارجی ندارد و اینگونه تئاترها که با آثار کلاسیک، مدرن و پست مدرن ارتباط دارد، خیلی کم در کشور ما اتفاق افتاده و نمایشنامه نویسان تئاتر عرصه کودک و نوجوان، کم تر این نوع تئاتر را تجربه کرده اند متأسفانه حتا نهادی هم چون آموزش و پرورش برای اوقات نوجوانان، برنامه ریزی مناسبی ندارد و گاه فقط برنامه¬های های موردی و مناسبتی برای این دسته از مخاطبان خود فراهم می کند. به نظرم جامعه ی تئاتر کودک و نوجوان و مدیران فرهنگی و هنری باید ساز و کاری برای تئاتر نوجوان فراهم آورند تا اجراهای مختص نوجوانان بتواند برنامه ریزی وسیاست گذاری شود و سپس این نوع تئاترها در همه جای ایران به روی صحنه رود.
در ادامه ی این نشست، مخاطبان، پرسش های خودشان را مطرح کردند و مدعوین نیز به فراخور این پرسش ها، پاسخ مناسب ارائه دادند.

گفتنی است در پایان این نشست لوح تقدیری از طرف محسن سلیمانی، مدیریت فرهنگی، هنری منطقه ی سه و فرهنگسرای ارسباران به هر یک از مهمانان این نشست اهدا شد.