رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
  • الثلاثاء ۹ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Tuesday 19 March

تعریف امیر تاجیک از اردشیر زاهدی، این دیپلمات سالخورده، چنین است:‌ خانواده زاهدی که نسب‌شان به شیخ زاهد گیلانی برمی‌گردد بیش از ۸۰۰ سال در ایران قدمت دارند. از طرف مادری منسوب به قاجار بوده و همیشه در پست‌های حکومتی حضور داشتند. پدربزرگ مادری آقای زاهدی «موتمن‌الملک» است که تنها کسی بود که قبل از […]

تعریف امیر تاجیک از اردشیر زاهدی، این دیپلمات سالخورده، چنین است:‌ خانواده زاهدی که نسب‌شان به شیخ زاهد گیلانی برمی‌گردد بیش از ۸۰۰ سال در ایران قدمت دارند. از طرف مادری منسوب به قاجار بوده و همیشه در پست‌های حکومتی حضور داشتند. پدربزرگ مادری آقای زاهدی «موتمن‌الملک» است که تنها کسی بود که قبل از اینکه رضاخان قدرت را در دست گیرد، از مجلس بیرونش کرد. شخصیت آقای زاهدی و مواضعی که اخیرا اتخاذ کرده است، از او یک شخصیت جذاب و پر رمز و راز درست کرده و معتقد بودم که ناگفته‌های زیادی دارد که باید ثبت و ضبط شود.

تاجیک در زمان مدیریت بر شبکه مستند توانست طیفی از مستندسازان را گردهم آورده و این شبکه کوچک و مهجور را به شبکه‌‌ای جدی‌تر در حوزه مستند تبدیل کند. در دوره ریاست وی، برخی فیلم‌های مستند امکان اکران از رسانه ملی را یافتند و با همین تفکر؛ او امروز می‌گوید مستندی که ساخته، خطوط قرمز سلیقه‌ای برخی مدیران را جابجا کرده است. تاجیک معتقد است در حوزه فرهنگ در مواردی سلیقه‌ای عمل می‌شود و این امر آسیب جدی به این حوزه وارد می‌کند. در گفتگویی که در ادامه می‌خوانید، این مدیر سابق تلویزیون می‌گوید که برای دیده شدن کار از تمامی ظرفیت‌های داخلی و بین‌المللی استفاده خواهد کرد.

 چطور شد سراغ آقای زاهدی برای ساخت مستند رفتید؟ 

من با مواضع ایشان زمانی که در معاونت برون‌مرزی تلویزیون مسئولیت داشتم آشنا شدم؛ خیلی دوست داشتم ابعاد دیگری از شخصیت ایشان را در قالب یک مستند پرتره به تصویر کشم. برای هر مستندسازی جذاب است که ببیند یکی از با نفوذترین و امین‌ترین مشاوران رئیس حکومت قبلی مواضعی می‌گیرد که در راستای منافع ملی کشور است. آقای زاهدی در زمان مسئولیت در بسیاری از مسائل بین‌المللی هم نقش جدی و موثری داشته، ازجمله بزرگترین گروگانگیری شهر واشنگتن که در سه ساختمان ۱۴۳ نفر به گروگان گرفته شدند. آقای زاهدی که آن زمان سفیر ایران در امریکا بود، خواستار دیدار با گروگانگیر شده و در نهایت با اقناع وی، گروگان‌ها را آزاد می‌کند. این یکی از داستان‌های جالب تاریخی است که باید بازگو می‌شد و به همین دلیل تصمیم گرفتم یک فیلم مستند با محوریت ایشان تولید نمایم.

البته پروسه اقناع آقای زاهدی زمان‌بر بود. دلیلش هم این بود که عمدتا رسانه‌هایی که به سراغ ایشان می‌رفتند درنهایت یک مصاحبه خبری تولید و پخش می‌کردند؛ اما ما درخواست داشتیم که برای مدتی با دوربین در کنار ایشان حضور داشته باشیم. حتی پس از چند دهه که آقای زاهدی از سیاست فاصله گرفته هنوز چارچوب‌های دیپلماتیک خودشان را دارند و این کار را برای ما سخت می‌کرد. مثلا هر روز یک پزشک برای ویزیت ایشان به منزلش می‌رود. این تصویر از نظر من خیلی می‌توانست برای فیلم خوب باشد اما آقای زاهدی تمایلی به ضبط این جلسات نداشت. اینها همگی از خلق و خوی دیپلماتیک ایشان نشات می‌گیرد. با تمام این حرف‌ها همکاری‌ زیادی با ما داشتند. تصویرهای جالبی هم از خودشان و هم از آرشیوی که داشتند، تهیه‌ کردیم. خیلی از آلبوم‌های عکس‌شان را به راحتی در اختیار ما گذاشتند و ما آنها را اسکن کردیم و در فیلم استفاده کردیم. صحنه‌های آرشیوی فیلم به خاطر همین همکاری‌ها از غنای بالایی برخوردار است.

با توجه به اینکه شما به سراغ شخصیتی رفتید که تمام فعالیت‌های سیاسی‌اش به دوران حکومت قبل بازمی‌گردد، چقدر در بیان حقایق و پرس‌وجوهایتان با مشکل روبرو بودید؟ آیا برای دریافت مجوزها از نهادهای دولتی با چالش‌هایی روبرو بودید؟

مشکلی نداشتیم. تولید کار در خارج از کشور بود. در بخش تحقیق و پژوهش و جمع آوری آرشیو در داخل کشور که با پیگیری‌های شخصی بنده به ثمر رسید، با همراهی دوستان روبرو شدیم. ماحصل تمام زحمات، فیلمی شده که باید اکران شود. در این مرحله باید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. بنده هم مثل هر فیلمساز دیگری دوست دارم فیلم‌ام دیده شود. رسانه‌های رسمی کشور در سال‌های اخیر مواضع آقای زاهدی را در خصوص مسائل بین‌المللی و دستاوردهای کشور و شخصیت‌های ملی چون سردار شهید سلیمانی منعکس کرده‌اند. آقای زاهدی یک کتاب درباره یمن نوشته و علاقه شخصی به کشور یمن دارد. در حمله ائتلاف به رهبری عربستان به مردم بیگناه یمن کتابی نوشته و چاپ کردند. کتاب خاطرات آقای زاهدی در ایران چاپ شده است. آقای نادر طالب‌زاده در شبکه افق با فردی که یک تماس تلفنی با آقای زاهدی داشت، برنامه یکساعته زنده روی آنتن برد و به تحلیل شخصیت آقای زاهدی و مواضع‌اش پرداخت.

پدر آقای زاهدی، نخست وزیر منصوب شاه در کودتای سال ۱۳۳۲ بود. «فضل الله زاهدی» قبل از آن وزیر کشور مصدق و قبل‌تر از نزدیکترین افراد به رضاخان بود. اتفاقا علیرغم این نزدیکی به رضاخان به دلیل سوءظنی که به فضل الله زاهدی پیدا شد، به دستور شاه به زندان افتاد و با وساطت برخی آزاد شد. خانواده زاهدی که نسب‌شان به شیخ زاهد گیلانی برمی‌گردد بیش از ۸۰۰ سال در ایران قدمت دارند. از طرف مادری منسوب به قاجار بوده و همیشه در پست‌های حکومتی حضور داشتند. مثلا پدربزرگ مادری آقای زاهدی «موتمن‌الملک» است که تنها کسی بود که قبل از اینکه رضاخان قدرت را در دست گیرد، از مجلس بیرونش کرد. شخصیت آقای زاهدی و مواضعی که اخیرا اتخاذ کرده است، از او یک شخصیت جذاب و پر رمز و راز برایم درست کرده بود و معتقد بودم که ناگفته‌های زیادی دارد که باید ثبت و ضبط شود.

با توجه به اینکه به سراغ شخصیتی رفتید که مواضع و زندگی دو پهلویی دارد و در کنار مواضع سال‌های اخیر، پیشینه و علقه‌ای به حکومت قبل دارد، شما را در زمان پژوهش و تصویربرداری دچار خودسانسوری نمی‌کرد؟ اینکه اگر احیانا ناگفته‌هایی از زبان آقای زاهدی گفته شود که با مواضع کشور و حاکمیت در تناقض باشد شما را به سمت خودسانسوری سوق نمی‌داد که به سمت خطوط قرمز حرکت نکنید؟

خاطرات آقای زاهدی و شهادت‌هایی که جلوی دوربین دادند قابل راستی‌آزمایی است. فیلم من مدلش اینطوری است که مثلا اگر به سراغ کودتای مرداد سال ۳۲ رفتم نظر آقای زاهدی این بود که کودتایی اتفاق نیفتاده است. در فیلم اما، گزارش‌های تلویزیون ملی انگلیس را در همان هفته کودتا می‌بینیم که می‌گوید آنچه به بازداشت مصدق انجامیده، کودتایی از سوی سلطنت‌طلبان بوده است.

اینکه من خودم را سانسور کنم و چیزی از ایشان نپرسم واقعا اینطوری نبود چون من تا خصوصی‌ترین موضوعات را از ایشان پرسیدم. معتقدم بعضی از خاطرات خصوصی ممکن است برای عموم مردم اهمیتی نداشته باشد. نه تنها در تولید فیلم خودسانسوری نداشتم که فکر می‌کنم فیلم توانسته خطوط قرمز سلیقه‌ای را در مواردی جابجا و روایت‌ جدیدی از اتفاق‌های تاریخی را ارائه کند.

در فیلم اسنادی را منتشر می‌کنیم که حرف‌های آقای زاهدی را تایید می‌کند، در برخی موارد هم اسنادی در تضاد با اظهارات ایشان وجود دارد. بازهم از کودتا مثال می‌زنم. در فیلم صحبت‌های وکیل آقای مصدق را داریم که شرح ماوقع را از زبان نزدیکان آقای مصدق تعریف می‌کند. البته این کودتا همچنان پرابهام‌ترین رویداد تاریخی کشورمان است. از یک طرف امریکا دوست دارد بگوید کل ماجرای کودتا را مدیریت کرده که اینطور نیست. آنچه در ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ نهایی شد و به بازداشت مصدق انجامید، ماحصل مجموعه اقداماتی بود که با طرح انگلیس در عملیات «بدامن» از یک سال و نیم قبل‌اش شروع شده بود. در ادامه آمریکا و انگلیس با هم در این مسیر همراه شده و عملیات آژاکس در دستور کار قرار دادند. قرار بود نتیجه آژاکس بازداشت مصدق در ۲۵ مرداد شود که اتفاقا شکست می‌خورد و ادامه کار در سطحی دیگر دنبال می‌شود که روزولت، نماینده آمریکا یک نفر از این حلقه بود. جالب اینجاست که در فاصله سه روز از ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آقای دکتر فاطمی وزیر خارجه وقت به مصدق فشار ‌آورد که اعلام جمهوریت کند که آقای مصدق زیر بار نرفت. مصدق به شهادت فرزندش، در آن زمان گفت که “چون به شاه قسم خورده‌ام این کار را نمی‌کنم” و چون از حمایت ارتش هم مطمئن نبود، کاملا عقب‌نشینی کرد. برخی از اظهارات در این فیلم وجود دارد و ما سعی کردیم مواضع یکسویه نباشد. سعی کردیم کاری کنیم که در نهایت مخاطب پیرامون موضوعات مختلف فکر کرده و خودش تصمیم بگیرد که روایت حقیقی چیست. ما با آقای زاهدی شرط کردیم که تحریفی در سخنان ایشان نداشته باشیم و وقتی نسخه نهایی را برایش ارسال کردیم، تایید کردند که در حرف‌هایشان تحریفی صورت نگرفته است. جالب اینجاست که آقای زاهدی از من خواستند صحبت‌های مخالف منتقدان‌شان را هم در فیلم بیاوریم.

موضع آقای زاهدی درباره انقلاب اسلامی چگونه بود؟

در آن مقطع آقای زاهدی موفق نشد شرایط حضور شاه را در آمریکا فراهم کند. علیرغم نفوذی که در دولتمردان و سناتورها و اعضای ارشد کنگره امریکا داشت، نتوانست شرایطی را فراهم کند که شاه مخلوع پس از فرار از ایران به امریکا برود. در بخشی از فیلم آقای زاهدی می‌گوید اوایل درگیری‌ها در سال ۵۷ کارتر، رئیس جمهور آمریکا به ایشان می‌گوید تو به ایران برو و به شاه کمک کن و من حاضرم در امریکا سفارتخانه شما را اداره کنم. در واقع تا این اندازه با رئیس‌جمهور وقت امریکا ارتباط نزدیک داشت. پیش از این البته همانگونه که مستحضرید، زاهدی به نمایندگی از شاه میلیون‌ها دلار برای رای آوردن رقیب جمهوری خواه کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خرج کرده بود که این اقدام نیز با انتخاب و معرفی کارتر به عنوان رئیس جمهور شکست خورد. تحلیلی وجود دارد که کارتر به همین دلیل چندان روابط حسنه‌ای با شخص شاه نداشت.

پس طبیعتا موضع آقای زاهدی درباره انقلاب مخالفت با آن است؟

ایشان یک جمله‌ای را همیشه درباره انقلاب ایران می‌گوید: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها و دلایلی را برای پیروزی انقلاب در ایران برمی‌شمرند: از فساد در دولت‌ها گرفته تا اقدامات ساواک و حضور دو تابعیت‌ها در میان دولتمردان از دلایلی است که به نظر آقای زاهدی موجب شد انقلاب سال ۵۷ شکل بگیرد. دلایل دیگری هم ذکر می‌کنند که البته باید در فیلم ببینید.

به نظر می‌رسد مستند شما به جای آنکه مستند پرتره از آقای زاهدی باشد بیشتر یک مستند ژورنالیستی است از اتفاقات تاریخی ایران است. درست است؟ 

در سیر مرور رویدادهای تاریخی، نخ تسبیح همه اتفاق‌ها وجود آقای زاهدی است. برخلاف خیلی از نزدیکان شاه مخلوع که بعد از انقلاب دنبال تشکیل حزب و جمع‌آوری پول برای فعالیت سیاسی علیه جمهوری اسلامی بودند، آقای زاهدی در طول این چهار دهه کنج عزلت گزیده و هیچ فعالیت سیاسی انجام ندادند. این برای من جالب بود که چطور می‌شود در طول این چهار دهه، موضع‌گیری سیاسی نداشته باشد. ایشان در این مدت بر نگارش و انتشار خاطراتشان متمرکز شدند. این درحالیست که هم آقای زاهدی و هم همسرش شهناز پهلوی نزدیک‌ترین افراد به شاه مخلوع بودند. اتفاقا شهناز پهلوی جزو افرادی بود که خیلی دوست نداشت خودش را با آداب دربار همراه کند و چند سالی قبل از انقلاب از همه چیز کنار کشید و حتی محجبه شد.

سراغ شهناز پهلوی رفتید؟

بله منتهی ایشان تمایلی به حضور در فیلم و یا صحبت در خصوص مسائل مختلف نداشتند. این مدل ایشان از قبل از انقلاب و خروج از ایران بوده و هیچگاه با رسانه یا فیلم‌سازی صحبتی نداشته‌اند. شهناز پهلوی جزو اولین نفراتی بود که از دربار جدا شد. پس از جدایی از اردشیر زاهدی با خسرو جهانبانی ازدواج کرد؛ ازدواجی که شاه با آن مخالف بود و به همین دلیل در سفارت ایران در فرانسه ثبت گردید. شواهد نشان می‌دهد که نظر شاه این بود که پس از این ازدواج دیگر به ایران بازنگردد. لذا در سوییس اقامت گزیده و صاحب دو فرزند از جهانبانی شد. همسر دومش چند سال قبل فوت کرد و ایشان در شهر لوزان به زندگی ادامه می‌دهد. شهناز پهلوی ناگفته‌های زیادی دارد که امیدوارم برای مستندهای بعدی بتوانم قانعشان کنم که خاطرات‌شان را ثبت و ضبط کنیم.

پژوهش این مستند چقدر طول کشید و از چه منابعی برای آن استفاده کردید؟ آیا از منابع خارجی هم برای تحقیق استفاده کردید؟

بیشترین زمان را تحقیق و پژوهش به خود اختصاص داد. در دو مرحله هم بود: قبل از دیدار با آقای زاهدی و پس از آن. پس از اولین دیدار آقای زاهدی مسائلی را مطرح ‌کردند که بنده مجبور شدم برای صحت و سقم آن پژوهش‌های زیادی انجام دهم. مثلا در بحث گروگانگیری در امریکا نیاز به اطلاعات و تصاویر داشتم که با خبرگزاری تصویری AP مکاتبه کردم و توانستم تصاویر را به دست آورم. یا مثلا به سراغ شبکه NBC رفتم تا آرشیو تصاویر گروگانگیری ایشان را نیز بازبینی و انتخاب کنم. یکی از جاهایی که برای تحقیق رفتم بنیاد دکتر محمد مصدق در شهر ژنو بود که توسط آقای بیات، نوه دختری مصدق اداره می‌شود. در آن بنیاد یکسری اسناد مکتوبی از آقای مصدق پیدا کردیم که خیلی به ما کمک کرد. جای دیگری که برای تحقیق رفتم مدرسه‌ای به نام Rosey در سوییس بود که به مدرسه پادشاهان معروف است و شاه مخلوع در آن مدرسه درس خوانده است. اتاق وی را از نزدیک دیدم و جالب است هنوز عکس‌های قدیمی روی دیوارهای مدرسه قرار دارد.

تینو زاهدی برادرزاده آقای زاهدی در مسیر پژوهش و جمع آوری متریال آرشیوی خیلی کمک کرد؛ آرشیو مفصلی از زمان حضور آقای زاهدی در سفارت ایران در آمریکا داشت که در اختیار ما قرار داد. از منابع داخلی هم خیلی بهره بردم و تقریبا به تمامی موسسات مطالعاتی سر زدم و اسناد و مدارک را مطالعه کردم. موسسه شهید آوینی و برادر عزیزم آقای نقویان نیز کمک زیادی به بنده کرد. دکتر مرتضی شمسی از مشاوران تاریخی پروژه نیز مساعدت فراوانی نمودند و جا دارد از ایشان تشکر نمایم. مخزن فیلم و عکس کاخ سعدآباد و کاخ گلستان خیلی به کمک ما آمد. در کنار تمام اینها بسیاری از تصاویر را سعی کردیم خریداری کنیم و از این بابت پژوهش مستند بسیار هزینه‌بر و زمان‌بر شد. از ابتدای شروع برای ساخت مستند تا امروز بیش از یک سال و نیم طول کشیده است و در این مسیر به تمام جاهایی که می‌‌توانست به غنای پژوهشی و بصری فیلم کمک کند سر زدم.

پس در واقع پژوهش و ساخت مستند را به صورت همزمان پیش می‌بردید.

من قبل از اینکه به سوییس بروم کتاب‌های زیادی درباره آقای زاهدی خواندم و ویدئوهایی که از حرف‌هایش بود را تماشا کردم. در اولین سفری که به سوییس رفتم یک روز قبل از دیدار ما حادثه‌ای برای پیش می‌آید و آقای زاهدی زمین می‌خورد و به همین دلیل در روز دیدار حال خوبی نداشت. به خاطر شرایط جسمی‌اش چند ساعت بیشتر نتوانستیم صحبت کنیم. بعد از چند ماه دوباره و این بار با هزینه زیادی به سوییس رفتیم و یک هفته در کنار ایشان بودیم و تصاویری که نیاز بود را تهیه و ضبط کردیم.

سناریویی از پیش تعیین شده برای ضبط تصاویر داشتید یا خودتان را سپردید به دست حرف‌های آقای زاهدی و بر اساس صحبت‌های او پیش می‌رفتید؟

بعد از تحقیق و پژوهش اولیه سه موضوع برایم جذاب بود. یکی کودتای ۱۳۳۲ بود و دیگری موضوع جدایی بحرین از ایران که در زمان تصدی‌گری وزارت خارجه توسط آقای زاهدی اتفاق افتاد. موضوع دیگر، روابط و اندرونی دربار شاهنشاهی بود. این سه موضوع محور اصلی مستند بود. اما وقتی صحبت‌های آقای زاهدی را شنیدم متوجه شدم مسائل دیگری هم هست که باید به آن بپردازم. مثلا کارهایی که ایشان در دفاع از ایران انجام می‌دهد و هیچ جا بازگو نمی‌شود. از هزینه برای چاپ مقالات در نشریات و مجلات بین‌المللی تا رایزنی با شخصیت های مختلف، هرجا که می‌تواند از حقوق کشور دفاع می‌کند.

هزینه‌های ساخت این مستند از کجا تامین شد؟ به نظر می‌آید از لحاظ تولید خیلی گران تمام شد.

بله. البته شانسی که آوردم قبل از بالا رفتن نرخ ارز سفرهایم را انجام دادم. همچون فیلم های قبلی ام، بیشتر کارها مثل تهیه‌کنندگی، کارگردانی و تدوین را خودم انجام می‌دهم؛ البته در حوزه اصلاح رنگ و نور، گرافیک، انیمیشن، تولید موسیقی، صداگذاری و امور دیگر از دوستانی کمک گرفتم. امیدوارم در اکران فیلم و یا فروش رایت به تلویزیون و پلتفورم‌های فضای مجازی و حضور در جشنواره‌ها بتوانم هزینه ها را جبران کنم.

با توجه به موضوع مستند و اینکه گفتید در یک جاهایی خطوط قرمز را جابجا کردید، تلویزیون نسبت به پخش آن اقدام می‌کند؟

خطوط قرمز من‌درآوردی البته! یعنی محدودیت‌های سلیقه‌ای که متاسفانه در حوزه فرهنگ با آن مواجه هستیم. با توجه به سابقه مدیریتم در رسانه ملی، معتقدم این مستند جایگاه ویژه‌ای در تبیین نگرش ملی به امور مختلف دارد. امیدوارم مدیران تلویزیون هم با سعه صدر فیلم را ببینند و امکان اکران آن را فراهم نمایند. دکتر شمسی مدیر محترم شبکه الکوثر نیز قول مساعدت برای حمایت و پخش فیلم از شبکه‌های برون مرزی داده‌اند. البته تنها به اکران داخلی فکر نکرده‌ام، به دنبال نمایش فیلم در سطح بین‌المللی هم هستم و برایش برنامه‌ریزی نیز کرده‌ام.

چند دقیقه راش مفید گرفتید و خروجی کار چند دقیقه است؟

حدود ۱۲۰۰ دقیقه راش تولیدی داریم و خروجی کار ۷۵ دقیقه است.

سرنوشت بقیه دقایقی که ضبط کردید چه می‌شود؟

شاید در آینده نزدیک بتوانم فیلم‌های تخصصی‌تری راجع به موضوعاتی چون جدایی بحرین از ایران، انقلاب اسلامی، کودتای مرداد ۱۳۳۲ تولید کنم.

چرا دو نسخه برای اکران آماده کردید؟

یک بخش‌هایی از مستند ممکن است به دلیل تخصصی بودن برای مخاطب داخلی جذاب نباشد؛ مثل مسئله گروگانگیری در امریکا. سعی کرده‌ام در نسخه داخلی به مسائل داخلی بپردازم و موضوعات بین‌المللی را برای اکران در کشورهای خارجی آماده کنم.

برای اکران داخلی چه برنامه‌ای دارید؟

تصمیم دارم از مدیوم‌های مختلف برای اکران بهره برم. به هر حال علاوه بر دغدغه‌های مالی و بازگشت سرمایه، دوست دارم فیلم دیده بشود. شاید در گروه هنر و تجربه و یا پلتفرم‌های فضای مجازی اکران شود. صحبت‌های اولیه‌ای هم کردم ولی چون صدور مجوز پخش و اکران در وزارت ارشاد کمی زمانبر و پیچیده است احتمالا کمی طول بکشد.

منبع: ایلنا

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار