رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
  • الخميس ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Thursday 28 March

در سانس دوم رویداد «فیلم خبر» «عملیات المپیک»، «ایستوود»، «مادر بی‌سیم» و دو مستند دیگر معرفی شدند. به گزارش سینماخانه و به نقل از مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حسین الهام فیلمساز دیگری بود که در برنامه فیلم خبر روز چهارم جشنواره سینماحقیقت با مستند «عملیات المپیک» حضور داشت. […]

در سانس دوم رویداد «فیلم خبر» «عملیات المپیک»، «ایستوود»، «مادر بی‌سیم» و دو مستند دیگر معرفی شدند.

به گزارش سینماخانه و به نقل از مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حسین الهام فیلمساز دیگری بود که در برنامه فیلم خبر روز چهارم جشنواره سینماحقیقت با مستند «عملیات المپیک» حضور داشت.

الهام در گفتگو با رهبر قنبری مجری کارشناس برنامه، پشتیبان فیلم را خانه تولیدات جوان شبکه سه سازمان صدا و سیما خواند و گفت: اما موضوعش پیشنهاد و دغدغه خودم بود و آنها هم خوشبختانه بدون محافظه کاری، از آن حمایت کردند.
او در پاسخ به این سوال که چرا به بازنمایی پروپاگاندای دولتی در مورد تعلیق چهار ساله فدراسیون جودو و مساله سعید مولایی پرداخته است، گفت: مسأله شکست و پیروزی در ماجرای حکم تعلیق فدراسیون ایران به صورت مطلق مطرح نیست. همانطور که هر حکم دادگاهی حتی در دعاوی شخصی و کوچک هم می‌تواند جنبه‌هایی از شکست و پیروزی را توامان داشته باشد. سوژه فیلم، ورزش ایران است که ذیل یکسری سیاست، دچار کنش و واکنش می‌شود.
کارگردان مستند «عملیات المپیک» یادآور شد: سعید مولایی حاضر به مصاحبه با ما نشد، اما تمام ادعاها و گفتگوهایش که منجر به تعلیق فدراسیون و مهاجرت او شد، را آوردیم.

دنبال ردپایی از کلینت ایستوود در سیرجان

علیرضا رسولی‌نژاد در برنامه فیلم خبر روز چهارم جشنواره سینماحقیقت با مستند «ایستوود» حضور داشت.
رسولی‌نژاد در گفتگوی آنلاین خود با رهبر قنبری مجری کارشناس برنامه، گفت: ایستوود فیلمی است که در دو سال اخیر درگیرش بودم و در بخش بلند، مسابقه ملی و بین‌المللی این دوره از جشنواره حضور دارد؛ مستندی که خاطرات یک فیلمساز آماتور است که با دیدن تصویر کسی شبیه کلینت ایستوود در یک روزنامه، راهی سیرجان می‌شود تا او را پیدا کند و در طول مستند با حال و هوای این مستندساز، آن شهرستان و تا حدودی با زندگی کلینت ایستوود آشنا می‌شویم.
این مستندساز ادامه داد: بخش اصلی فیلم، روایت زندگی این آدم یعنی خود من است و کلید اصلی آن، شخصیت مستندساز است. طرح مستند را چند سال پیش در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تصویب کردم اما بدون  هیچ گونه حمایت مالی از سوی نهادهای دولتی و عمومی ساخته شد.
رسولی‌نژاد با اشاره به سفرش به سیرجان در طی این مستند و پیدا کردن افرادی شبیه ایستوود، گفت: در طول فیلم، یکی دو نفری که شباهتی نسبی به ایستوود دارند را پیدا کردیم، اما ملاک اصلی این بود که ایستوود به عنوان موتور محرکه، در یافت فیلم تنیده شود. در واقعیت بیرون هم، تا حدودی یک ایستوودی پیدا می‌شود که مخاطب را نسبتا راضی کند؛ حتی مخاطبی که کلینت ایستوود را نمی‌شناسد.
این کارگردان که خود اهل سیرجان اما ساکن تهران است، گفت: نمی‌خواستم فیلم را وارد احساسات‌گرایی قومی کنم. در واقع «ایستوود» یک فیلم شخصی است که به نظرم توانسته تا حدودی، مسائل شخصی را غیر شخصی کند.
رسولی‌نژاد همچنین با اشاره به اینکه گروه تولید این مستند تنها چهار نفر بوده‌اند، در پایان خاطرنشان کرد: «ایستوود» شاید خلوت‌ترین فیلم سال‌های اخیر باشد.
هم‌گام با اولین راننده زن تاکسی در اصفهان

زهرا نیازی کارگردان مستند «مادر بی‌سیم» در قسمت دیگری از برنامه فیلم خبر روز چهارم جشنواره سینماحقیقت با رهبر قنبری؛ کارشناس این برنامه گفتگو کرد.
نیازی نیازی درباره این فیلم که به زندگی ‌زنان راننده اصفهانی که تلاش می‌کنند زندگی مستقلی داشته باشند، گفت: به خاطر وقایع زنده‌رود و ماجراهای اخیر اصفهان، قصد نداشتم به جشنواره بیایم چون دل‌ و‌ دماغش را نداشتم. اما فکر کردم بیشترین ضربه ما، از عدم مستندسازی است.
این مستندساز ادامه داد: کارهایی که اغلب من انجام داده‌ام، مستقل بوده و تا ارتباط نزدیک با آن شخصیت نداشته باشم سراغش نمی‌روم. در مورد این پروژه هم حدود یک سالی بود که زنان راننده تاکسی را در سطح شهر می‌دیدم و با آنها گپ می‌زدم. کسانی که نبض شهر را در دست دارند و به نظر من بهترین جامعه‌شناسان هستند؛ چون با همه اقشار جامعه ارتباط نزدیکی دارند.
نیازی خاطرنشان کرد: با هر یک از این زنان، ساعت‌ها حرف می‌زدم و دنبال کسی می‌گشتم که ویژگی خاصی داشته باشد و در همین جستجوها، به زنی رسیدم که اولین راننده زن تاکسی بی‌سیم در اصفهان بود و همکارانش نام او را «مادر بی‌سیم» گذاشته بودند.
او با اشاره به اینکه می‌توانم «مادر بی‌سیم» را فیلمی یک نفره بخوانم، گفت: این موضوع، پژوهشی میدانی را می‌طلبید. به نظرم ارتباط با موضوع مهم‌ترین مسأله در گرم گرفتن با شخصیت‌هاست تا اتفاقا به چشم سوژه به آنها نگاه نکنی. همانطور که من هنوز با کاراکترهای فیلم‌های قبلی‌ام در ارتباطم و معتقدم که لطف می‌کنند که اجازه می‌دهند بخشی از زندگی‌شان را با من در میان بگذارند.
کارگردان‌ مستند «مادر بی‌سیم» در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات اصلی زنان راننده این است که ایستگاه ثابتی ندارند و اغلب با رانندگان مرد، کل‌کل‌هایی دارند. این خانم هم به سن و سالی رسیده بود که دیگر یکسری محدودیت‌ها را تاب نمی‌آورد، شاید یک زن معمولی باشد که انقلابی درون خود دارد. کسی که همه‌چیز را از دست داده و از صفر شروع کرده بود همانطور که در انتهای مستند هم ماشینش را به زنی دیگر می‌فروشد و راهی جدید را شروع می‌کند.
نیازی در پایان با اشاره به دغدغه‌های فیلم‌سازی‌اش گفت: من در این فضا زندگی می‌کنم و ماجراهای کارم به خاطر چالش‌های شهرم، درهم است. اما امیدوارم بتوانم چراغ کوچکی را روشن کنم.

بحرانی به نام افزایش جمعیت سالمندان در ایران

«آشیانه خالی» به کارگردانی فریبا عرب مستند دیگری بود که رهبر قنبری؛ مجری کارشناس برنامه فیلم خبر در روز چهارم جشنواره سینماحقیقت درباره آن صحبت شد.
فرزاد حسنی مدیر تولید این مستند در غیاب کارگردانش، درباره این اثر که به افزایش جمعیت سالمندان در ایران و جهان می‌پردازد، گفت: بحث این مستند، سالمند شدن جمعیت جامعه است؛ در آمریکای شمالی که ما شرکت فیلمسازی خود را آنجا داریم، جمعیت سالمند روز به روز در حال افزایش است و به دنبالش، جمعیتی که توان کار ندارد هم رو به افزایش است. در ایران هم تا یکی دو سال آینده، بالای بیست درصد جامعه ایران سالمند خواهند بود.
حسنی با بیان اینکه «این مسأله را در میان جمعیت ایرانی تبارهای آمریکای شمالی دنبال کردیم.» گفت: از چند سال پیش، پژوهش روی این مسأله را آغاز کردیم. و معتقدیم در ایران، یک برنامه‌ریزی دقیق و اصولی برای مواجهه با مشکلات سالمندان نیاز است که معتقدم کار زیادی در این زمینه نشده است.
او با اشاره به اینکه به خانه سالمندان نه نگاهی انتقادی، که نگاه واقع گرایانه داشته‌اند، گفت: تا سی سال پیش در آمریکای شمالی هم رفتن به خانه سالمندان یک تابو بود اما الان به گزینه بسیاری از خانواده‌ها تبدیل شده است.
این کارگردان، یادآور شد: در این مستند با شخصیت‌هایی مواجهیم که انسان‌های مفیدی در جامعه بوده‌اند اما اکنون وارد یک سیکل معیوب شده‌اند چون ارتباط‌شان با جهان بیرون قطع شده است. در حالی‌که هر سه کاراکتر به نسبت نرم جامعه سالمندان، سطح آگاهی و تحصیلات بالاتری دارند و متوجه مشکلات فرزندان و خانواده‌شان هستند.
حسنی خاطرنشان کرد: خانه‌های سالمندان با توجه به نیازهای ویژه سالمندان، نیاز به یک پشتیبانی مالی دارد و شاید افرادی در آینده نزدیک پیدا شوند که در ایران هم در این حوزه دست به سرمایه‌گذاری بزنند. ضمن اینکه بیمه‌ها باید وارد تامین مالی بخشی از هزینه‌های نگهداری سالمندان شوند و این ساختار باید برای جامعه ما هم تعریف شود.
او در پایان با تاکید بر اینکه موضوع سالمند شدن جمعیت کشور تلخ، اما واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است که باید برای آن آماده باشیم، گفت: ضرورت دارد بدون احساسات و عواطف و بر اساس منطق، چنین مسائلی را زودتر ببینیم و بر اساس آن تولید محتوا کنیم.

خوشنویسی ایران از اعتبار افتاده است

«بی‌رنگی» به کارگردانی «بهادر خردمندکیا» آخرین مستندی بود که در برنامه فیلم خبر روز چهارم جشنواره سینماحقیقت با حضور رهبر قنبری؛ مجری کارشناس برنامه پیرامونش صحبت شد.
خردمندکیا درباره این مستند که درباره «کیخسرو خروش» استاد خوشنویسی و نقاشی است، گفت: اهمیت او در این است که علاوه بر تراز اول بودن در این دو رشته، آخرین کسی هم هست که خوشنویسی را به شیوه قدما تعلیم می‌دهد و در نقاشی هم، آخرین کسی است که در سنت کمال‌الملک کار می‌کند و بعد از او دیگر این سنت نقاشی ادامه پیدا نکرده است.
کارگردان‌ «بی‌رنگی» درباره انتخاب قالب مصاحبه برای روایت این مستند، گفت: ما راهی ساده‌تر از مصاحبه هم داشتیم؛ اینکه یک هفته با کیخسرو خروش زندگی کنیم که در این صورت، کار خلوت‌تر هم می‌شد. اما کار سخت‌تر، یعنی گفتگو با هنرمندان دیگر را انتخاب کردیم. چون فکر کردیم احتمالا برای مخاطب، شناختن روابط این آدم‌ها باهم، امری جالب‌تر است.
خردمندکیا همچنین در پاسخ به سوالی درباره دلیل اهمیت و  نازیدن به خط، به سیاه مشق، حاشیه‌نویسی، نقاشیخط و… توضیح داد: واقعیت این است که خوشنویسی و خوشنویسان، دیگر اهمیت دوره تیموریان را ندارند؛ و این یعنی خوشنویسی از اعتبار افتاده است. اما به‌هرحال خوشنویسی میراث ملی و اسلامی ماست و باید فکری به حال آن بکنیم. اگر آن را نمی‌خواهیم رهایش کنیم، اگر می‌خواهیم، آن را دریابیم.
این مستندساز ادامه داد: مدیران ما التفاتی به اینکه خوشنویسی و خوشنویسان ما، فرهنگ و پشتوانه و میراث‌مان هستند ندارند، برای همین فعلا باید کاری کنیم که بپذیرند خوشنویسی مهم است تا به مرحله بعدی برسیم.
خردمندکیا که حرفه اصلی‌اش خطاطی است، گفت: غرض اصلی‌ام از تولید این مستند این بود که استاد خروش را نشان دهم تا توجه کنیم که او آخرین نفر است و دیگر کسی را در این حرفه به سبک او نداریم. و از این طریق می‌خواستم بحران را در خوشنویسی ایران نشان دهم؛ اینکه اگر نسلی را که الان هشتاد ساله است از دست بدهیم، چه می‌شود؟ من و خیلی‌های دیگر در این زمینه کم‌کاری کرده‌ایم. اصلا چرا گرایش به میرعماد و خط قدما زیاد شده؟ چون ترکیه می‌خواهد. چون ما زورش را نداشته‌ایم.
کارگردان مستند «بی‌رنگی» یادآور شد: در فیلم اشاره کردم به اینکه انجمن خوشنویسان ایران پیش از انقلاب تحت نظر مستقیم وزارت فرهنگ و هنر ایران بود؛ کاری به بخش‌های سیاسی آن ندارم، اما در زمینه مدیریت هنر خوشنویس کاملا موفق بود. اما بعد از انقلاب، مدیریت خوشنویسی دست خود خوشنویسان افتاد و همین باعث بروز مشکلات شد.
خردمندکیا در پایان تصریح کرد: وزارت ارشاد یا نهادهای فرهنگی دیگر اگر خوشنویسی را در ایران می‌خواهند، باید خیلی زود وارد عمل شوند.
پانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت به دبیری محمد حمیدی‌مقدم از ۱۸ آذرماه شروع شده تا ۲۵ آذرماه ادامه دارد.

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار