- چهارشنبه 24 آذر 1400 - 14:31
- کد خبر : 84396
- سینمای ایران
مستند «اجارهنشینی» به کارگردانی ابراهیم مختاری تصویری از پدیده اجارهنشینی در دهه ۶۰ است. امروز سهشنبه ۲۳ آذرماه در بخش نگاهی به آثار ابراهیم مختاری، پنل تخصصی برای مستند «اجارهنشینی» برگزار شد. به گزارش سینماخانه و به نقل از مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در بخش مروری بر آثار ابراهیم […]
مستند «اجارهنشینی» به کارگردانی ابراهیم مختاری تصویری از پدیده اجارهنشینی در دهه ۶۰ است.
امروز سهشنبه ۲۳ آذرماه در بخش نگاهی به آثار ابراهیم مختاری، پنل تخصصی برای مستند «اجارهنشینی» برگزار شد.
به گزارش سینماخانه و به نقل از مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در بخش مروری بر آثار ابراهیم مختاری در پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت، پنل تخصصی برای مستند «اجاره نشینی» به کارگردانی این کارگردان، با حضور نوید پورمحمدرضا به عنوان کارشناس و با اجرای امید بلاغتی برگزار شد.
در ابتدای این پنل، پور محمدرضا درباره فیلم «اجاره نشینی» گفت: اگر فیلمهای ابراهیم مختاری را دیده باشید میفهمید با فیلمهایی مستند طرف هستید که وجهی روایی را در دل خود پنهان دارند و فیلم در برخورد مستند گونه خود بیش و کم ساختاری روایی دارد. این ماجرا در مستند «اجاره نشینی» نیز به چشم میخورد.
او ادامه داد: این مستند در هفت بخش تولید شده است. بخش اول کشمشی است که در دادگاه شکل میگیرد که با فریز شدن تصویر بر چهره پیرمرد اولین بخش به پایان میرسد. در بخش دوم بهواسطه شکایت صورت گرفته وارد خانه مستاجر دیگری میشویم و صحبتهای مستاجر درباره یافتن خانه در تهران و حال و وضعیت ماموران تخلیه را دنبال میکنیم.
پورمحمدرضا گفت: در بخش سوم وارد بنگاه میشویم. بخشی که به لحاظ روایی بسیار ریزبافت است. در بخش چهارم نیز با مردی همراه میشویم که خانه را به دلیل گران شدن اجاره مجبور است که تخلیه کند. فیلم در این ساختار لایه لایه درباره وضعیت تملک خانه در دهه شصت نیز اطلاعات میدهد.
او بیان کرد: در پنجمین بخش به لحظه تخلیه خانه میرسیم که دیدن تصاویرش بسیار هولناک است و دوربین در ملتهبترین وضعیت ممکن به سر میبرد. در اپیزود ششم میبینیم که وسایل به کوچه منتقل شده است. بخش ششم درواقع به اپیزود هفتم منتقل میشود که سرنوشت همه کاراکترها را نشان میدهد.
پورمحمدرضا گفت: دوربین در مستند «اجارهنشینی» در ماجرا دخالت نمیکند و نگاهی کنجکاو دارد. مستند خط رواییاش را فریاد نمیکند، اما ذهنیت فیلم تمام کاراکترها را به صورت واحد به هم متصل کرده و ایماژی از پدیده اجارهنشینی در دهه شصت را به مخاطب القا میکند.
امید بلاغتی گفت: این ناممکن شدن زندگی برای مستاجران در دهه شصت، در این که فیلمی قدیمی به نظر میرسد اما ما را به وضعیت امروز بازمیگرداند. فکر میکنم ما به اشتباه مستندسازی ابراهیم مختاری را مشاهدهنگر میدانیم بلکه فیلمسازی ایشان بهنوعی مشارکتگونه است و به نحوه نگاه ابراهیم مختاری در ساخت اثر باز میگردد. درواقع نگاه این کارگردان ما را به سوژهها سمپاد میکند و نگاه خاصی نسبت به سوژههای فرعی دارد.
او گفت: دوربین برای اولین بار در آخرین سکانس فیلم از حالت مشاهدهگر خارج شده و سوال میپرسد که خانم چرا گریه میکنی. بهنظر من این یعنی در عین این که نگاه کارگردان در فیلم حضور دارد اما کاملا به دور از ایدئولوژی خواهد گفت که در ذهن مخاطب بخواهد آن را القا کند.
پورمحمدرضا ادامه داد: بعد از انقلاب «بنیاد مسکن» تاسیس شده که وعده آرمانگرایانه آن اعطای خانه به محرومان است و روایتی هست که تا سال ۱۳۵۹ تمام ساکنان تهران خانهدار خواهد شد. میزانسن در این مستند نشان میدهد که ما در نقطهای از زمان ایستادهایم که قرار بوده مشکل مسکن مرتفع شود اما به دلایلی این مشکل حل نشده است.
او بیان کرد: تبدیل شدن مسکن به عنوان کالایی سرمایهای، امری بود که نمیتوان به راحتی آن را اصلاح کرد و اتفاقا از سوی نهادهای مستقر نیز به عنوان سرمایه که میتواند باعث رونق اقتصاد شود، یاد میشود. اما هرچیزی که بود مسائل و مشکلات تا سال ۱۴۰۰ ادامه دار شده و کلام کاراکتر مستند و کلام میزانسنهای خاموش فیلم این مفاهیم را به مخاطب القا کرده و نیازی به نریشن در آن به چشم نمیخورد.
بلاغتی بیان کرد: ما در سهگانه زنان ابراهیم مختاری با فیلمسازی مواجه میشویم که آینده را پیشبینی میکند. در «اجارهنشینی» نیز به اعتقاد من فیلمساز نه به شکل آشکار اما سویه میگیرد و طرف مستاجر را گرفته و از این زاویه قصه را روایت میکند. این ماجرا مهم است که فیلمساز به هنگام ساخت اثر بداند که در کجا ایستاده و چنین امری از توجه به جزئیات فراوان برمیآید.
پورمحمدرضا گفت: ابراهیم مختاری به واژگان روزمره و محاوره کاراکترها توجه کرده و کلام آمیانه و غیرتخصصی را به کلامی تخصصی که شاخصهای مسکن را اعلام میکند، ترجمه نمیکند. چنین چیزی نشاندهنده بیواسطه بودن مستند است و اینگونه دو بعد دیداری و شنیداری مستند معضلی را از دل جامعه سال ۱۳۶۱ فریاد میکند. در «اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی نیز این مسائل مطرح میشود اما صدای دوران را نه در آن فیلم بلکه در «اجارهنشینی» ابراهیم مختاری میتوان ترسیم کرد.
او ادامه داد: سینمای داستانی به دلیل دراماتیزه کردن موضوع برای فریاد صدای درد جامعه تلاش نمیکند و موهبت آثار مستند در همین شنیدن صدای دوران است. البته باید بدانیم اگر تفسیر مشکل از جانب مستندساز تقلیل یابد اثری که بر جای میماند مستندی قابل تاملتر برای آیندگان خواهد بود.
بلاغتی گفت: من فکر میکنم مستند ما تا پایان دهه ۸۰ صدای جامعه و زمانه است و میتوان تشخیص داد که چه اتفاقاتی در حال وقوع است. اما متاسفانه در دهه ۹۰ با اسنادی مغشوش روبهرو هستیم و از این جهت است که فیلمها و سینمای ابراهیم مختاری اهمیت مییابد.
در پایان ابراهیم مختاری گفت: ما زمانی که فیلم را ساختیم باید به شرایط فیلمسازی توجه کرد که ما آن زمان ترسی بسیار داشتیم اما چون کار ساخته خود وزارت مسکن بود برای ما تسهیل شده بود. اما سفارشدهنده جدا از طرح مسئله از ما راهحل هم میخواست برای همین ما آخر هر بخش تصویر را فریز میکردیم و راهکار ارائه میدادیم تا فکر نکنند که ما ضد انقلاب هستیم.
او ادامه داد: ما وقتی فیلم را برش نگاتیو کردیم میدانستیم که بسیاری از راشها را لابراتوار دور میریزد در حالی که همه اینها برای ما سند بود و درنتیجه نگاهشان داشتیم درنتیجه اگر به آرشیو سازمان سر بزنید میبینید که همه این اسناد موجود هستند.
نظرات