- شنبه 26 آبان 1403 - 13:06
- کد خبر : 158096
- رادیو و تلویزیون
پرداختن به قصههای واقعی با زاویه تازه و پرداختن به زوایای حقوقی آن، همیشه برای مخاطب تلویزیون جذاب است. از زمانی که آقای قاضی روی آنتن رفت، بسیاری از مخاطبان پیگیر پروندههای حقوقیای شدند که این مجموعه تلاش میکرد به آن بپردازد. آقای قاضی با قصههای نزدیک به زندگی روزمره مخاطبان، توانست قلاب جذب مخاطب […]
پرداختن به قصههای واقعی با زاویه تازه و پرداختن به زوایای حقوقی آن، همیشه برای مخاطب تلویزیون جذاب است. از زمانی که آقای قاضی روی آنتن رفت، بسیاری از مخاطبان پیگیر پروندههای حقوقیای شدند که این مجموعه تلاش میکرد به آن بپردازد. آقای قاضی با قصههای نزدیک به زندگی روزمره مخاطبان، توانست قلاب جذب مخاطب را بیاندازد و بسیاری را با خود همراه کند.
به تازگی نتایج یک نظرسنجی بهدستمان رسید که نشان میدهد سریال آقای قاضی بیش از ۴۰ درصد مخاطب داشته است. این موضوع را با محسن شاکرینژاد، رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در میان گذاشتیم. وی در خصوص نتایج آخرین نظرسنجی درباره آمار مخاطبان مجموعه آقای قاضی شعبه ۱۲۱ به جامجم میگوید: این سریال در جدیدترین نظرسنجی انجام شده، ۴۱.۳ درصد مخاطب داشته که این آمار کاملا یک روند صعودی از ابتدای پخش را نشان میدهد. تعداد مخاطبان با توجه به لحاظ کردن جامعه آماری ۱۲ سال به بالای کشور، حدود ۳۰ میلیون نفر تخمین زده میشود.
وی درباره شیوه انجام این نظرسنجی توضیح میدهد: سنجش میزان مخاطب سریالهای در حال پخش هر دو هفته یکبار به صورت تلفنی انجام میشود. نظرسنجی تلفنی در همه جای دنیا مرسوم است. در آمریکا موسسات نظرسنجی همچون گالوپ و پیو هم در یک جامعه بیش از ۳۰۰ میلیون نفری، با یک نمونه هزار تایی نظرسنجی انجام میدهد. در جامعه ما موضوعات خاصی مثل سیاسی و فرهنگی مواردی هستند که ممکن است مردم در آنها دچار نوعی خودسانسوری شوند و به همین دلیل این نوع نظرسنجیها را نه به صورت تلفنی که به صورت میدانی انجام میدهیم. اما برای موضوعاتی نظیر میزان مخاطبان سریالها بدون حساسیت خاص، نظرسنجی به صورت تلفنی صورت میگیرد. با توجه به انجام نظرسنجی به صورت دو هفته یکبار، سریالی مثل آقای قاضی که زمان زیادی است روی آنتن رفته، چند بار مورد نظرسنجی قرار میگیرد؛ بنابراین میتوانیم برای میزان مخاطبان آن یک روند داشته باشیم. بنا بر آخرین نظرسنجی در نیمه اول آبان، میزان مخاطب سریال آقای قاضی حدود ۴۱.۳ درصد برآورد شده است.
وی در خصوص میزان مخاطبان مجموعههای دیگری مثل تانکخورها، اینطور بیان میکند: در مورد آقای قاضی چندین بار نظرسنجی شد تا به این رقم رسید. تانکخورها برای دومین بار مورد نظرسنجی قرار میگیرد و مخاطبش فعلا به ۲۳.۸ درصد رسیده است. البته چون نظرسنجیها هر دو هفته تکرار میشود احتمالا این میزان بیشتر خواهد شد.
داستان و ساختار اپیزودیک
اما موفقیت این مجموعه، از چند منظر قابل بررسی است. یکی از دلایل موفقیت «آقای قاضی» ساختار اپیزودیک آن است که هر قسمت از سریال به یک پرونده قضایی اختصاص دارد و این موضوعات متنوع و جذاب، مخاطب را به تماشای ادامه داستان ترغیب میکند. این ساختار این امکان را به بیننده میدهد که در هر قسمت با چالشهای جدید و موضوعات مختلف حقوقی آشنا شود. از دزدی و کلاهبرداری گرفته تا مسائل خانوادگی و اجتماعی. هر پرونده به گونهای طراحی شده که هم آموزنده باشد و هم جذابیت خاص خود را داشته باشد. این تنوع موضوعات باعث میشود مخاطب هر بار با داستانی جدید و چالشبرانگیز روبهرو شود و این امر به طور طبیعی موجب افزایش جذابیت سریال میشود.
شخصیتپردازی آقای قاضی با بازی بهزاد خلج
بازی بهزاد خلج در نقش قاضی، یکی از نقاط قوت اصلی سریال است. خلج با تواناییهای بازیگری خود، شخصیت قاضی را به گونهای به تصویر کشیده که همزمان جدیت و مهربانی را در خود دارد. او در بسیاری از صحنهها به خوبی توانسته بین قاطعیت و شوخطبعی تعادل برقرار کند. این ویژگیها باعث میشود قاضی در عین این که یک مقام قضایی است، به عنوان یک انسان واقعی نیز قابل قبول باشد. البته پیش از شهرتی که او به واسطه برخی فیلمهای سینمایی و البته مجموعه آقای قاضی پیدا کند، ناشناخته بودنش برای مخاطب تلویزیون، به ایجاد این شخصیت محکم و مقتدر کمک بسیاری کرد. او واقعی است؛ گاهی خوب است و گاهی هم بد. گاهی زور میگوید، گاهی خشمگین میشود، گاهی انتقام میگیرد و گاهی رئوف است و بخشنده. این جنبه انسانی شخصیت قاضی، به ویژه در مواقعی که او با متهمان یا شاکیان شوخی میکند، به تلطیف فضای دادگاه کمک میکند و از خشونت و تنشهای موجود در آن میکاهد.
خلج همچنین با ایجاد لحظات احساسی و دراماتیک، توانسته عمق شخصیت قاضی را به نمایش بگذارد. او نه تنها به عنوان یک قاضی بلکه به عنوان یک انسان با احساسات و ترسها، در مواجهه با پروندهها و تصمیماتش قرار میگیرد. این جنبه از شخصیت قاضی، مخاطب را به تفکر درباره چالشهای اخلاقی و انسانی قضاوت ترغیب میکند و به همین دلیل، تماشاگران با او احساس همذاتپنداری میکنند.
نکته دیگر در مورد شخصیت خلج، تلاش او برای نشان دادن عدالت است. بازیگری خلج در این مورد به کمک او آمده و با نشان دادن میمیک صورت یک قاضی، این عدالت را نشان میدهد. در بسیاری از سکانسها، صورت خلج به چپ و راست متمایل نمیشود و تنها با چرخاندن چشم به هر دو طرف دعوی نگاه میکند که نمادی از نگاه واحد عدالت برای رسیدگی به پرونده است.
فضاسازی و واقعگرایی
سریال آقای قاضی به خوبی توانسته است فضای دادگاه را به تصویر بکشد. طراحی صحنه و گریم شخصیتها به گونهای است که حس واقعیت را به مخاطب منتقل میکند. واقعگرایی سیال در سریال آقای قاضی در کنار بازیهای طبیعی بهزاد خلج و نابازیگرانی که اغلب با تجربه بازی در تئاتر وارد این سریال شدهاند، به تماشاگر این احساس را میدهد که در یک دادگاه واقعی حضور دارد. این امر باعث میشود بیننده نه تنها به داستان بلکه به روند دادرسی و چالشهای حقوقی نیز توجه کند.
واقعگرایی به مخاطب این امکان را میدهد که علاوه بر آشنایی با مسائل حقوقی و اجتماعی، درعین حال از تماشای یک درام جذاب نیز لذت ببرد.
آموزش غیرمستقیم مسائل حقوقی
یکی از اهداف اصلی «آقای قاضی» افزایش آگاهی حقوقی مخاطبان است. با نمایش روند دادرسی و نحوه برخورد قاضی با طرفین پرونده، این سریال بهصورت غیرمستقیم به آموزش مسائل حقوقی میپردازد. بهعنوان مثال، قاضی در دیالوگهای خود نکات مهمی را درباره حقوق شهروندی و نحوه پیگیری شکایات مطرح میکند. این رویکرد آموزشی علاوه بر جنبه عمومی آموزش میتواند در گرایش جوانان و نوجوانان بهسمت مشاغل حقوقی و قضاوت موثر واقع شود. بسیاری از حقوقدانان و صاحبنظران بر این باورند که «آقای قاضی» به عنوان یک برنامه آموزشی-حقوقی، به شکلی غیرمستقیم به آموزش مسائل حقوقی میپردازد و این امر باعث میشود که مخاطب حین تماشا، به یادگیری مسائل حقوقی نیز بپردازد. از جمله نتایج این آموزش غیرمستقیم حقوقی میتواند اشراف حداقلی جامعه به حقوق عمومی خود در مناسبات، تعاملات و مراودات اجتماعی و اقتصادی باشد. کما اینکه این مجموعه با رفتن سراغ موضوعاتی که مخاطب در هر روز ممکن است با آن سرو کار داشته باشد، نکات مهمی را به او گوشزد میکند. از برخورد با کارخانههایی که مصرف برق بالایی دارند و درنهایت به مسأله استفاده از ماینر و استخراج رمزارز منجر میشود تا مواردی مثل سوءاستفاده و کلاهبرداری از مخاطبان در فضای مجازی. هرکدام از این موضوعات، میتواند با نکاتی که برای بیننده دارد، از پروندههای قضایی بیشتر جلوگیری و آگاهی لازم را به افراد ارائه کند.
تنوع شخصیتها و بازیگران
در «آقای قاضی»، علاوه بر شخصیت قاضی، بازیگران غیرچهره بسیاری قصه اصلی را جلو میبرند. این شخصیتها، شامل شاکیان و متهمان، بهگونهای طراحی شدهاند که هر یک داستان و چالش خاص خود را دارند. این تنوع شخصیتها به سریال عمق میبخشد و باعث میشود که مخاطب با داستانهای مختلف و شخصیتهای متنوعی آشنا شود. از آنجا که بسیاری از این بازیگران برای اولینبار جلوی دوربین تلویزیون قرار میگیرند، این امر به تازگی، جذابیت و واقعگرایی بیشتر سریال افزوده است. بازیگران مجموعه آقای قاضی، بیشترشان تجربه کار تئاتر را دارند و از همین رو، در ایفای نقش توانمندند. با اینحال، چهرهشان برای مخاطب تلویزیون آشنا نیست و همین مسأله میتواند به واقعیبودن فضای دادگاه کمک بسیاری کند.
استفاده از موضوعات اجتماعی و فرهنگی
سریال «آقای قاضی» به موضوعات اجتماعی و فرهنگی روز جامعه نیز پرداخته است. این موضوعات شامل مسائلی مانند حقوق زنان، محیط زیست، و چالشهای اقتصادی میشود که بهخوبی در داستانهای مختلف گنجانده شدهاند. این رویکرد به مخاطب این امکان را میدهد که با چالشهای واقعی جامعه آشنا شود و درعین حال، به تفکر درباره این مسائل ترغیب شود. بهعنوان مثال، یکی از پروندهها به شکایت یک فعال محیط زیست از نیروگاههایی که به طور غیرقانونی از سوخت آلودهکننده استفاده میکنند، میپردازد و یا در مورد دیگری پرونده در مورد ارتباط عاطفی بود که در آن چکی بدون پشتنویس بین طرفین این ارتباط ردوبدل شده بود. این نوع موضوعات، به مخاطب این احساس را میدهد که مسائل حقوقی تنها مختص به دادگاهها نیستند و در زندگی روزمره نیز وجود دارند. نکته مهم، قاطعیت قاضی در برخورد با این پروندههاست. حتی در برخی موارد، بهوضوح دیده میشود که عوامل دخیل در شکایت، در تلاش برای پرداخت رشوه به قاضی هستند و این شخصیت با همان استواری و قاطعیت، حکم میدهد. حتی در یک سکانس نشان داده شد که مالک خانهای که خود قاضی در آنجا ساکن است او را تهدید کرده بود که در صورت ارائه حکم علیه او، حکم تخلیه خانهاش را صادر میکند. لبخند و خونسردی قاضی در مقابل این پیامی که به او رسید، نشان از آن دارد که به خودش و کارش مطمئن است و ابایی از این ندارد که آسیبی به او برسد.
هرچند نباید از لطافت آقای قاضی غافل بود. او همانقدر که در اجرای حکم قاطع است، در برخورد با افرادی که رنج دیدهاند با لطافت رفتار میکند؛ بهخصوص اگر پای بچهها در میان باشد. در قسمت اول فصل دوم نشان داده شد که قاضی با مرگ فرزند خردسالش روبهرو شده و به نوعی این لطافت و دلیل آن برای مخاطب روشن میشود. هر بار که پای کودکی به یک پرونده باز میشود، قاضی حالوهوای متفاوتی میگیرد و قاطعانه با ظلمی که بر کودک رفته برخورد میکند. این دوگانگی قاطعیت و لطافت، از چهره قاضی یک شخصیت قابل قبول و واقعی برای مخاطب ساخته که میتواند با آن همراه شود.
دیالوگهای جذاب و آموزنده
دیالوگهای مجموعه «آقای قاضی» را باید از دیگر نقاط قوت این اثر نمایشی دانست. دیالوگهایی که هم نکات آموزنده و هم گاهی شوخی و مزاح دارد و مخاطب را بهتر با خود همراه میکند. این دیالوگها نه تنها به پیشبرد داستان کمک میکند، بلکه به تماشاگران اطلاعات حقوقی نیز ارائه میدهد. قاضی در گفتوگوهای خود با طرفین پرونده، سوالات و نکات مهمی را مطرح میکند که به بیننده این امکان را میدهد تا با پیچیدگیهای حقوقی آشنا شود. این رویکرد باعث میشود تماشاگران در حین تماشا، به یادگیری و تحلیل مسائل حقوقی بپردازند. تاکید قاضی به مواردی که میتواند از شکلگرفتن پروندههای مشابه جلوگیری کند، از جمله مسائلی است که در این دیالوگها به چشم میخورد. درست مثل وقتی که آقای قاضی بارها تاکید میکند که باید قرارداد را پیش از امضا، مطالعه کرد. تاکید روی برخی کلمات و کلیدواژهها، در راستای همین آموزش به مخاطبان است. مثل وقتی که تفاوت متهم و مظنون بیان میشود.
بازخورد مثبت از سوی مخاطبان و منتقدان
سریال «آقای قاضی» با تمام کموزیادی که دارد، توانسته بازخوردهای مثبتی از سوی موافقان و مخالفان داشته باشد. بسیاری از مخاطبان توانستهاند با شخصیت قاضی ارتباط برقرار کنند و از داستانهای مختلف لذت ببرند. همچنین، نقدهای مثبت از سوی منتقدان نشاندهنده موفقیت سریال در ارائه یک درام جذاب و آموزنده است. بهعنوان مثال، محسن ابراهیمی، رئیس امور فرهنگی قوه قضائیه، در تحلیلی به تحسین این سریال پرداخت و آن را یکی از بهترین و ماندگارترین آثار نمایشی در موضوع قضاوت و دادگاه در تاریخ معاصر ایران دانست. بسیاری از کارشناسان حقوقی نیز، وجود چنین برنامهای را برای آموزش مخاطبان و آشنایی آنها با مفاهیم حقوقی ضروری میدانند و معتقدند مجموعهای مثل آقای قاضی میتواند گام مثبتی از سوی تلویزیون برای ارائه محتوای درست و آموزنده باشد.
فضای نمایشی و کارگردانی
پر بیراه نیست که کارگردانی سجاد مهرگان در «آقای قاضی» بهخوبی توانسته فضای نمایشی جذابی ایجاد کند. او با استفاده از تکنیکهای مختلف فیلمبرداری در حرکت و زاویه دوربین و کارگردانی، توانسته حس واقعی را به مخاطب منتقل کند. این امر باعث میشود بیننده نه تنها به داستان بلکه به روند دادرسی و چالشهای حقوقی نیز توجه کند. همچنین، مهرگان با انتخاب موقعیتهای مناسب و طراحی صحنههای جذاب، توانسته است به تماشاگران تجربهای ماندگار ارائه دهد.
نگاهی به آمار بازدید این مجموعه در فضای تلوبیون نیز حاکی از آن است که مخاطب توانسته با این مجموعه ارتباط برقرار کند. بازدید این مجموعه در تلوبیون رقم ۱۰ میلیون را ردکرده که درمیان مجموعههای نمایشی تلویزیون، کمسابقه است. این مجموعه به عنوان یک اثر نمایشی موفق در زمینه آموزش حقوق و افزایش آگاهی قضایی مخاطبان شناخته شده است. بازی بهزاد خلج و ساختار اپیزودیک سریال، بهخوبی توانسته فضایی جذاب و آموزنده ایجاد کند. این سریال نهتنها به نمایش واقعیتهای حقوقی میپردازد، بلکه به مخاطب این امکان را میدهد که با چالشهای قانونی آشنا شود و درعین حال، از تماشای یک درام جذاب لذت ببرد. بههمین جهت، سریال «آقای قاضی» را میتوان گام مثبتی در جهت تولید یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی در زمینه قضاوت و مسائل حقوقی در تاریخ معاصر ایران به شمار آورد و به عنوان الگویی برای سایر تولیدات در این حوزه در نظر گرفت. پیش از این نیز بسیاری از کارشناسان حقوقی معتقد بودند که این مجموعه باید سراغ پروندههای کثیرالشاکی هم برود تا هشدار لازم به مخاطبان ارائه شود و از تکرار پروندههای مشابه جلوگیری شود. آقای قاضی در ایستگاه دوم خود قرار دارد و به نظر میرسد، بدون اینکه تغییری جدی در ساختار خود داده باشد مخاطب را با خود همراه کرده است. رسانهملی در این راستا توانسته با یک اثر نمایشی، پندهای حقوقی لازم را در قالب یک قصه جذاب ارائه کند.
درگفتوگو با سرپرست نویسندگان مطرح شد:
نقشآفرینی براساس واقعیت
حسین برکتی، سرپرست نویسندگان فصل دوم این سریال است. وی در گفتوگو با جامجم بیان میکند: در فصل جدید، سعی کردیم چند رویکرد اولیه را نسبت به فصل اول تغییر دهیم. در فصل اول، کارهای ما به صورت دو اپیزود بود و هر ۱۵ دقیقه یک پرونده بررسی میشد. اما در فصل جدید، تصمیم گرفتیم که بهدلیل دراماتیزهسازی و پیرنگ داستانی نیاز به پرداختن بیشتر به جزئیات داستان و پروندهها، زمان هر قسمت را به ۳۰ تا ۴۰ دقیقه افزایش دهیم و هر قسمت به صورت یک اپیزود واحد برگزار شود. این تصمیم در یک نشست تخصصی بین گروه نویسندگان و آقای مهرگان بهعنوان کارگردان و دیگر دوستان تهیهکننده مورد بحث و تصویب قرار گرفت. وی درخصوص دلایل افزایش زمان هر قسمت، ادامه داد: دلیل ما برای این تغییر این بود که بهعنوان مخاطب، علاقه داریم به لایههای درونی شخصیتها نزدیکتر شویم. در فصل اول، ما فقط به حل پروندهها میپرداختیم و در واقع تنها یک خبر سریع را بررسی میکردیم. اما در فصل دوم، تمرکز بیشتری بر روی شخصیتپردازی و داستانهای فرعی داشتیم که ما را مجاب کرد تا هر قسمت را با مدت زمان بیشتری ارائه دهیم.
این نویسنده میگوید: نکته دیگری که در فصل دوم وجود دارد این است که ما همچنان به پروندههای واقعی پرداختهایم، اما در این فصل پروندههایی با جنبههای اجتماعی و جامعهشناختی بالاتر را مدنظر قرار دادیم. به عنوان مثال، به موضوعاتی مانند آلودگی آبهای کشاورزی، آقازادهها و اعتراضات دانشگاهی پرداختهایم. آقای قاضی در این فصل به مشکلات کلیتر اجتماعی توجه کرده و از معضلات فردی به مسائل اجتماعی بزرگتر پرداخته است.
موضوعات اجتماعی زیر ذره بین
برکتی ادامه میدهد: در فصل دوم، ما به بررسی موضوعات اجتماعی مانند مشکلات خودرو، باشگاههای ورزشی و معضلات فضای مجازی پرداختیم. همچنین سعی کردیم به پروندههایی از استانهای مختلف و روستاها بپردازیم، مانند پروندهای که در آن یکی از روستاها بهدلیل دزدی برق از کارخانهای دچار مشکل شده بود. ما تلاش کردیم تا چالشهایی که به درد آقای قاضی میخورد را مورد بررسی قرار دهیم و از نگاه مرکزگرا عبور کنیم. به عنوان مثال، به مشکلاتی که زمینهای بلااستفاده در حومه شهرها و استانها دارند، پرداختهایم. این موارد تمایز ما در فصل دوم نسبت به فصل اول بود، هرچند در فصل اول نیز به برخی از این موضوعات پرداخته شده بود، اما در فصل دوم به آنها بیشتر توجه کردیم. به طور کلی، پروندههای ما از فیلمنامهها و اقتباسهای واقعی الهام گرفته شدهاند. اولا، این پروندهها به صورت نعلبهنعل نیستند، به این معنا که شخص دقیقا همان دادخواست یا کیفرخواست را ارائه نکرده است که این نکته بسیار مهمی است. همچنین، ما سعی کردیم به گونهای پروندهها را معرفی نکنیم که فردی احساس کند پروندهاش بهطور مستقیم در جامعه مطرح شده و موجب آبروریزی برای او یا خانوادهاش شود. چرا که در موارد دیگر این چالش به وجود آمده بود،که کسی گفته بود این مورد دقیقا پرونده من است. ما پروندههایی را انتخاب میکردیم که به مسائل مهم قوه قضاییه مرتبط بودند. قوه قضاییه به ما اعلام میکرد که حجم بالایی از پروندهها در حوزه خانواده، مالی و وراثت وجود دارد. ما این موارد را بررسی میکردیم و سعی داشتیم که در تعامل با قوه قضاییه، آقای قاضی را در زمینه آموزشی برای مخاطبان فعال کنیم؛ چرا که سریال آقای قاضی دو شکل دارد. یکی جنبه دراماتیک و دیگری آموزشی. برای ما بخش آموزشی مهم بود و نادیده گرفته نشد. به عنوان مثال، در یکی از اپیزودها، یکی از شخصیتها برای گرفتن وام بیشتر، خانهاش را به نام دامادش کرده و این موضوع به عنوان یک تخلف مطرح میشود. این نوع پروندهها میتواند باعث ارجاع بسیاری از مسائل به قوه قضاییه شود. ما با حجم زیادی از پروندهها مواجه بودیم که قوه قضاییه در طی سفارشاتش، موضوعات پرارجاع را به ما اعلام میکرد. اولویت اول ما پروندههای پرارجاع به قوه قضاییه بود و اولویت دوم پروندههایی بود که بار آموزشی بالاتری داشتند و به نوعی مبتلابه جامعه بودند. به عنوان مثال، موضوعاتی مانند کلاهبرداریهای مالی و سوءاستفادههای فضای مجازی. نکته سوم این است که جامعه ممکن است اقداماتی را به اشتباه قانونی بداند، در حالی که این اقدامات غیرقانونی هستند. به عنوان مثال، برخی افراد فکر میکنند که با خرید زمین، مالک آن هستند، در حالی که ممکن است از این موضوع غافل باشند که قانون به گونهای دیگر عمل میکند. این سه مورد از جمله عواملی بودند که در انتخاب پروندهها برای ما تأثیرگذار بودند.
این نویسنده عنوان میکند: نکتهای که باید به آن اشاره کنم این که بسیاری از ما میپرسند که چرا آقای قاضی به پروندههای جنایی نمیپردازد.. ما به طور کلی پروندههای جنایی مانند قتل، افترا و تجاوز را در آقای قاضی بررسی نکردیم، هرچند این پروندهها بار دراماتیک بالایی دارند، اما بار آموزشی ندارند. به عنوان مثال، قتل همسر یا فرزند هیچ گونه آموزشی برای جامعه ندارد. در واقع، دو جنبه دراماتیک و آموزشی برای آقای قاضی اهمیت دارد، و پروندههای جنایی فقط بار دراماتیک دارند و ممکن است هیجانات اجتماعی را تحریک کنند. به همین دلیل، در «آقای قاضی» سعی کردیم به «دادگاههای کیفری» به معنای جنایت، پرداخته نشود. قوه قضاییه نسبت به این واژهها حساسیت دارد. ما پروندههای کیفری در آقای قاضی داشتیم و تعداد آنها هم خوب بود، اما پروندههای جنایی مانند قتل، غارت و تجاوز را نداشتیم. توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد. برکتی توضیح میدهد: در فصل دوم تلاش کردیم بار شخصیتپردازی و بار دراماتیک کار را افزایش دهیم، زیرا مخاطب بیشتر با شخصیتها ارتباط برقرار میکند تا با موضوع. به همین دلیل، نیاز داشتیم که تعامل آقای قاضی با آقای آستارکی به عنوان سربازش بیشتر از فصل اول باشد. برای مثال، در فصل دوم، به ارتباطات آقای قاضی و دستیارش، یا ارتباطش با دخترش که از دست رفته بود، بیشتر پرداختیم. در قسمت اول، ما بیشتر به مشکلات آقای قاضی در دادگاه متمرکز بودیم. تلاش نویسنده و تیم کارگردانی این بود که فضایی مبتنی بر شخصیتپردازی و پیرنگ داستانی ایجاد کنیم تا مخاطب بتواند همذاتپنداری بیشتری با شخصیتها داشته باشد و با آنها احساس همدلی کند. وی میگوید ما میخواهیم این احساس را در ذهن مخاطب ایجاد کنیم که امیدواریم چنین قضاتی در جامعهمان وجود داشته باشد. در اینجا باید اشاره کنم که ما دو رویکرد در برنامهسازی داریم. یکی رویکرد سلبی است که معضلات اجتماعی را فقط میبیند، بیان میکند و به مشکلات موجود اشاره دارد، بدون اینکه راهحلی ارائه دهد و رویکرد دیگر، ایجابی است که به ما میگوید مشکلات اجتماعی وجود دارد، اما باید بهدنبال راهحلها و آیندهای روشن باشیم. ما ایدهآلها و آمالمان در جامعه را به تصویر میکشیم و سعی میکنیم جامعه را به سمت این افق هدایت کنیم. این رویکرد ایجابی گاهی مورد انتقاد برخی هنرمندان و برنامهسازان قرار میگیرد که میگویند چنین ایدههایی در ایران وجود ندارد. اما ما معتقدیم باید چیزی بسازیم که وجود ندارد تا جامعه برای تولید و تحقق آن تلاش کند. فقط نشاندادن بدیها کافی نیست، زیرا این بدیها خودبهخود در جامعه ادامه خواهند یافت. هنرمند باید بار مسئولیت جامعهاش را بر دوش بگیرد و آیندهای را که میخواهد برای آن ترسیم کند، بهوضوح مشخص نماید. ما از آنچه که میخواهیم، دوریم ولی باید به آن برسیم. پس به سمت آن آینده آرمانی حرکت میکنیم. برکتی رشد و پرداخت شخصیت آقای قاضی با بازی خلج را امری چندسویه میداند و تصریح میکند: واقعیت این که برای رسیدن به آقای قاضی، یک تعامل دوسویه یا حتی چندسویه بین کارگردان، نویسنده و آقای خلج وجود داشت. بهزاد خلج بهشدت روی این شخصیت و فضا کار کرده است، چه در فصل اول و چه در فصل دوم. من خودم شاهد این موضوع بودم که آقای خلج به دادگاههای مختلف رفته و با قاضیها دیدار کرده است. این تعاملات ایشان تا حدی پیش رفته که حالا دیگر دوستان قاضی جدی دارند. خلج با این دوستان نشسته و زندگی آنها را بررسی کرده تا بفهمد چه اتفاقات درونیای ممکن است برای شخصیتش بیفتد. در مورد شخصیت آقای قاضی باید گفت که او باید از هر پرونده الهام بگیرد. در جلسات دورخوانی که چندین بار برگزار میشد، این جلسات هم با تیم بازیگری و هم بهصورت شخصی با آقای خلج انجام شد. ما برای درک هر دیالوگ و چالشها بارها گفتوگو میکردیم. گاهی اوقات به پیشنهاد آقای خلج، برخی دیالوگها تغییر میکرد و این تغییرات به نفع کار بود. در مواردی نیز دیالوگهایی اضافه میشد که به شخصیت آقای خلج عمق بیشتری میداد. ما به جزئیات دقت میکردیم، مانند اینکه آقای خلج در کجا باید فریاد بزند یا کجا باید یک فکت قانونی ارائه دهد. برای مثال، برخی بازجوییهای دادستانها را دیدیم تا بفهمیم چگونه میتوانند اقرار بگیرند و این جزئیات به آقای خلج منتقل شد. حتی گاهی اوقات، نگاه نکردن به شاکی خود یک محاسبه دقیق بود یکی از قضات به ما گفت که گاهیاوقات به شاکی نگاه نمیکند تا او احساس کند که حمایت نمیشود. این موضوع باعث میشود که شاکی بیشتر تلاش کند و دستوپا بزند. نقاط روانشناختی و جامعهشناختی در این فرآیند گروهی به آقای خلج منتقل شد و آقای مهرگان نیز بهخوبی بر این فضا تسلط داشتند. در فصل دوم، ما رفتار تعلیقآمیز بیشتری داشتیم. مثلا وقتی وارد دادگاه میشدیم، به نظر میرسید که حق با شاکی است، اما در پایان اپیزود ممکن بود متوجه شویم که متهم درواقع حق دارد.
ایجاد حلقه تعاملی
نویسنده آقای قاضی عنوان میکند: این فضای تعلیقی در کار وجود دارد و ممکن است مخاطب را فریب دهد، بنابراین یک حلقه تعاملی بین نویسنده، کارگردان و بازیگر به شکل یک مثلث حسی و دراماتیک بهوجود میآید. دیالوگها بارها خوانده و بررسی شد تا مشخص شود کجا باید چه حسی منتقل گردد، کجا باید فریاد بزنیم و کجا سکوت کنیم. بنابراین، ما فقط متن را نمینوشتیم و از بازیگری فاصله نمیگرفتیم. باید تأکید کنم شخصیتهای فرعی آقای قاضی نابازیگر نیستند؛ آنها جوانانی هستند که در تئاترهای مختلف بازی کردهاند و کمتر دیده شدهاند. درحالحاضر، بسیاری از آنها در پلتفرمهای مختلف و در تهران و شهرستانها مشغول کار هستند و در دورههای جدی آموزش بازیگری شرکت کردهاند. درواقع بازیگرند، اما چهره نیستند. آقای قاضی بهعنوان یک برنامه تلویزیونی آموزشی دراماتیک، نقش مهمی در معرفی این بازیگران به جامعه سینمایی دارد، مشابه آقای خلج که بعد از آقای قاضی به دنیای سینما معرفی شد. برکتی بیان میکند: آقای قاضی یک سریال تلویزیونی آموزشی دراماتیک است که میخواهد وجه استنادی خود را حفظ کند. این نکته بسیار مهم است، زیرا برای حفظ این وجه، ناچار است از فضای کلاسیک بازیگری و سریالهای مرسوم دوری کند. ما صرفا به خاطر کاهش هزینهها یا چالشهای کارگردانی، به انتخاب بازیگران ناشناخته یا کمترشناختهشده روینیاوردهایم. این یکی از وجوه اصلی درام داستان آقای قاضی است. اصطلاحا گفته میشود شیمی کار باید به خودش بیاید. ما میخواهیم کار به گونهای باشد که تماشاگران فکر کنند واقعا دوربین مستند در دادگاه قرار دارد و این پروندهها واقعی هستند. بههمیندلیل، باید از افرادی استفاده کنیم که کمتر شناخته شدهاند تا مردم بتوانند به این اتفاقات باور داشته باشند. نکته دوم، انگیزههای درونی این جوانان و بازیگران تئاتر است که بسیار به کار کمک کرده است. آنها میخواهند خود را معرفی کنند و بازی بهتری در برابر آقای خلج ارائه دهند. نکته سوم این که ما در تلویزیون نیاز داریم نیروهای جدید و مستعد را به جامعه هنری معرفی کنیم. در آقای قاضی، ما بین ۱۲ تا ۱۸ نویسنده جدید را معرفی کردیم که هماکنون در حال نوشتن فیلمهای سینمایی، سریالها و فیلمهای کوتاه هستند. معرفی هنرمندان جوان و مستعد به جامعه، یکی از مهمترین کارهایی است که میتوانیم از طریق تلویزیون انجام دهیم. در آقای قاضی، بیش از ۲۰۰ بازیگر جوان معرفی شدند که امروز در تئاترها، سریالها و سینما به کار گرفته میشوند. این موضوع به ما کمک میکند تا بهتدریج در حوزه هنر پوستاندازی کنیم، چه در متن، چه در بازیگری و چه در کارگردانی. امیدواریم در فصل سوم بتوانیم دادگاه را به شکلی گستردهتر نشان دهیم. به این معنا که ممکن است در راهروهای دادگاه یا فضاهای پیرامونی پروندهها قرار بگیریم. درحالحاضر، ما هیچ شناختی از قبل و بعد پروندهها نداریم. در فصل سوم، برنامهریزی ما این است که از قبل و بعد پروندهها اطلاعاتی به مخاطب بدهیم. فرض کنید حکمی به فردی داده شده و او در حال خروج از دادگاه است؛ چه اتفاقی برای این فرد میافتد؟ برای مثال، پدر و مادری که حکم جدایی گرفتهاند، یا موضوعات دیگر. ما باید پس از صدور حکم، داستان آنها را بررسی کنیم. همچنین میخواهیم بخشی از داستان را از قبل از پروندهها در فصل سوم بگنجانیم. سعی خواهیم کرد به این دو نکته بیشتر توجه کنیم. در پایان از گروه نویسندگی آقای قاضی تشکر میکنم. در این سریال ۱۲ تا ۱۸ نویسنده را معرفی کردیم که به ما کمک کردند. این موضوع به این دلیل است که در مسیر تولید گاهیاوقات برخی از آنها از مجموعه جدا شدند. به نظرم این سریال یکی از سختترین پروژهها در بخش نویسندگی فیلمنامه، شخصیتپردازی، پیرنگ و زاویهدید است که البته همه اینها با دیالوگ انجام میشود. فیلمنامه آقای قاضی بهشدت مبتنی بر دیالوگ است و این کار را برای نویسنده بسیار دشوار میکند. من واقعا قدردان تمام تلاشهای آنها هستم که در کنار من بودند.
نظرات