رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 10 خبر


  • شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴
  • السبت ۲۲ رمضان ۱۴۴۶
  • 2025 Saturday 22 March
یادداشت های ویژه جشنواره 43 فیلم فجر (35)

«خاتی» و نگاه آن طبیعت

فیلم سینمایی «خاتی» به کارگردانی فریدون نجفی، نوشته احمد رفیع‌زاده و تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش در آمد. در دل کوه‌های زاگرس، جایی که زمین و آسمان به هم گره خورده‌اند، خاتی روایت زنی است که همچون بلوط کهنسال این سرزمین، ریشه در خاک دارد اما در […]

فیلم سینمایی «خاتی» به کارگردانی فریدون نجفی، نوشته احمد رفیع‌زاده و تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش در آمد.

در دل کوه‌های زاگرس، جایی که زمین و آسمان به هم گره خورده‌اند، خاتی روایت زنی است که همچون بلوط کهنسال این سرزمین، ریشه در خاک دارد اما در برابر طوفان نمی‌شکند. سارا بهرامی در نقش خاتی، زنی را به تصویر می‌کشد که در میانه سنت‌ها و طبیعت، میان قانون نانوشته ایل و صدای خاموش جنگل، راهی دشوار را می‌پیماید. او نه‌تنها زنی استوار در برابر سرنوشت، بلکه پژواکی از مادر طبیعت است؛ پرستاری برای زخم‌های زمین، پناهی برای جانوران بی‌دفاع، و صدایی برای آنچه که فراموش شده است.

سعید آقاخانی در نقش قباد، مردی است که دست‌هایش باری از تقدیر یا تصمیم را حمل می‌کنند، تقدیری که گاه در تقابل با میل و اراده‌اش قرار می‌گیرد. در کنار او، آناهیتا افشار در نقش آستاره، زنی است که در سکوت خویش، طوفانی از بیم و امید را پنهان کرده است و بر فراز همه سایه فرید سجادی حسینی در نقش خان بابا گسترده است، مردی که همچون کوه‌های سرسخت زاگرس، حکم می‌راند و تصمیم می‌گیرد، اما آیا همه چیز را نیز در کنترل خود دارد؟

فیلم از همان ابتدا نشان می‌دهد که طبیعت و انسان، هم‌زمان در ستیز و همزیستی‌اند. شعله‌های سرخ آتش، جنگلی را دربرمی‌گیرند، اما در میان این ویرانی، دستان خاتی هستند که جان دوباره می‌بخشند. او روباهی زخمی را در آغوش می‌گیرد، همان‌طور که آرمان‌های خود را در برابر زخم‌های جامعه حفظ می‌کند.

در این سرزمین، رسم و قانون، گاه سخت‌تر از صخره‌ها و کوه‌هاست. پیوندهایی که برای خاموش کردن آتش دشمنی بسته می‌شوند، اما آیا در دل انسان، آتش دیگری برنمی‌افروزند؟ زنی که باید آینده‌اش را فدای گذشته‌ای کند که در آن نقشی نداشته است. زنی که سرنوشتی برای او تعیین شده، بی‌آنکه کسی بپرسد آیا این سرنوشت را می‌خواهد؟ در این میان، خاتی در برابر این جبر خاموش نمی‌ماند، روبه روی خان می ایستد، او همچون رودی است که از میان سنگ‌ها راه خود را پیدا می‌کند، هرچند سخت، هرچند طولانی.

اما این تقابل در خاتی تنها در برابر رسم‌های انسانی نیست، بلکه در برابر درکی است که انسان از طبیعت دارد. خرس، که روزی از دستان خاتی شیر نوشیده، حالا در نگاه برخی به هیولایی بدل شده که باید نابود شود. اما این هیولا کیست؟ آیا طبیعتی که از خود دفاع می‌کند، یا انسانی که برای تسلط بر آن، مرزهای خشونت را درنوردیده است؟ در اینجا، خاتی پلی است میان وحش و انسان، میان قانون و وجدان، میان آنچه که هست و آنچه که می‌تواند باشد و در میانه این کشمکش‌ها، زندگی همچنان راه خود را می‌یابد. تولدی در دل کوه، در میان سایه‌ها و نور، در میان بیم و امید. آیا این آغاز تازه‌ای است؟ آیا چرخه‌ای که سال‌ها تکرار شده، می‌تواند دگرگون شود؟

خاتی تنها روایت زنی نیست که در برابر سرنوشت خود می‌ایستد، بلکه سرودی است برای زمین، برای طبیعت، برای آنچه که در هیاهوی زندگی انسانی به فراموشی سپرده شده است. این فیلم ادای احترامی است به حیات وحش ایران، به جنگل‌ها و جانورانی که خاموش اما زنده‌اند، به زاگرسی که در هر فصل، داستانی تازه روایت می‌کند. و در این میان، آیا انسان خواهد آموخت که نه ارباب، بلکه تنها نگهبان این سرزمین است؟

سینماخانه / حامد اصغرزاده مرغملکی

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار