- جمعه 18 مهر 1404 - 11:49
- کد خبر : 177791
- تئاتر » یادداشت ها

نمایش «دشمن خدا» اثری بود که توانست با تکیه بر بازی های درخشان و طراحی صحنه ای ساده اما معنادار، ارتباطی صمیمی و پرشور با مخاطبان برقرار کند. بازیگران خردسال مهریا فلاحیان و نفس جافری که حضوری پررنگ در اجرا داشتند؛ کاملاً مسلط بر نقش هایشان ظاهر شدند. دیالوگ های کودکانه آنان مکرراً موجب خنده […]
نمایش «دشمن خدا» اثری بود که توانست با تکیه بر بازی های درخشان و طراحی صحنه ای ساده اما معنادار، ارتباطی صمیمی و پرشور با مخاطبان برقرار کند.
بازیگران خردسال مهریا فلاحیان و نفس جافری که حضوری پررنگ در اجرا داشتند؛ کاملاً مسلط بر نقش هایشان ظاهر شدند. دیالوگ های کودکانه آنان مکرراً موجب خنده تماشاگران شد و این واکنش ها نشان میداد که مخاطب به خوبی با فضای معصومانه و در عین حال طنازانه نمایش همراه شده است.
طراحی صحنه به شکل قابل توجهی ساده اما نمادین بود. حضور تعداد زیادی سیب قرمز در سراسر صحنه، ذهن تماشاگر را ناخودآگاه به ماجرای رانده شدن آدم و حوا از بهشت پیوند می زد و این ارجاع، بُعدی فلسفی و تفسیری به اثر بخشیده بود.
از دیگر نقاط قوت نمایش، استفاده خلاقانه از صداهای خارج از صحنه بود. دو بازیگر سیده اسوه صادقی و همایون ظفرپور که در جایگاه تماشاگران حضور داشتند و تنها صدایشان شنیده میشد، تنوعی جذاب به اجرا بخشیدند و باعث غافلگیری و تمرکز بیشتر مخاطب شدند.
در بخشی دیگر، حضور سه سرباز با بازی علی غریب، مجید عراقی و علیرضا دستافکن، لحظاتی مفرح و در عین حال تأملبرانگیز را رقم زد. تیپ سازی دقیق و بازی های پرانرژی آنان باعث شد مخاطب بارها با خندههای بلند واکنش نشان دهد و حتی خاطرات دوران سربازی خود را مرور کند. این بخش از نمایش یکی از نقاط اوج ارتباط با تماشاگر بود و در نهایت، سالن را با رضایت و لبخند ترک کردند.
اما فراتر از طنز و لحظات شاد، نمایش دشمن خدا پرسشی جدی و فلسفی را در دل خود جای داده بود: مرز میان دروغ و حقیقت کجاست؟ اثر نشان می داد که انسان ها، هرچند به ظاهر حقیقت طلب، اما در موقعیت های مختلف زندگی، گاه به مصلحت خویش حقیقت را کتمان می کنند و به دروغ پناه می برند. همین طرح پرسش، نمایش را از یک اثر صرفاً سرگرم کننده به تجربه ای تفکرانگیز و لایه دار ارتقا داده بود.
سینماخانه / سهیلا انصاری
نظرات