- سه شنبه 16 اردیبهشت 1399 - 09:38
- کد خبر : 47115
- تئاتر
هنوز هستند هنرمندانی که میتوان از زبان آنها خاطرات بازی در نمایشهای زنده تلویزیون ثابت پاسال را شنید و هستند تماشاگرانی که هنوز مزه ناب تئاتر را که از قاب تلویزیون با نمایشهایی که همزمان اجرا و روی آنتن میرفت، فراموش نکردهاند. پخش تلهتئاتر در ایران قدمتی به اندازه پا گرفتن خود تلویزیون دارد و […]
هنوز هستند هنرمندانی که میتوان از زبان آنها خاطرات بازی در نمایشهای زنده تلویزیون ثابت پاسال را شنید و هستند تماشاگرانی که هنوز مزه ناب تئاتر را که از قاب تلویزیون با نمایشهایی که همزمان اجرا و روی آنتن میرفت، فراموش نکردهاند.
پخش تلهتئاتر در ایران قدمتی به اندازه پا گرفتن خود تلویزیون دارد و نخستین اجراهای زندهای که میتوان به آنها عنوان «تله تئاتر» زنده را اطلاق کرد با تولد تلویزیون در ایران متولد شدند، اجرای نمایشهایی مثل؛ «اتللو»، «هیاهوی بسیار برای هیچ»، «خانه عروسک»، «طبقه ششم»، «تراموایی به نام هوس»، «روبهکها»، «ریش تراش سویل»، «عروسی فیگارو» و…. که توسط گروه تئاتر آناهیتا با کارگردانی مصطفی و مهین اسکویی و همچنین نمایشهای گروه تئاتر ملی به سرپرستی عباس جوانمرد و گروه تئاتر پاسارگاد به سرپرستی حمید سمندریان، در نخستین روزهایی که هنوز تلویزیون ملی ایران راهاندازی نشده بود برای مخاطبان روی آنتن میرفت. این اجراها در نظرسنجی که در همان زمان از مخاطبان گرفته شده بود بعد از اخبار سراسری، پربینندهترین برنامه تلویزیون بودند و شاید همین استقبال را بتوان به نوعی در سالهای بعد عاملی برای تولید تلهتئاترهای حرفهای تری در تلویزیون ایران دانست. روندی که متاسفانه چند سالیست آگاهانه یا ناآگاهانه و به دلائل عموما غیرمنطقی روند تولید آن در صدا و سیما متوقف شده است.
در دهههای بعد ، یعنی در سه دهه اخیر این روند با تمام فراز و نشیبش ادامه داشت و بعید است مخاطبان پخش تئاترهای تلویزیونی همچون «سوزن بانان» داریوش مؤدبیان ، حسین فردرو ، مجموعه طنزپردازان با اثار چخوف و …، «مثل آباد» توسط زندهیاد رضا ژیان، «گل یاس» توسط زندهیاد محمود استادمحمد، «کالیگولا» توسط قطبالدین صادقی، «دو مرغابی در مه»، «ماجراهای رونالد و مادرش» و «آسانسور» توسط زندهیاد حسین پناهی، «خرده جنایتهای زن و شوهری» توسط فرهاد آئیش، «ماه مهربان» توسط بهروز بقایی، «بازپرس کل» توسط محمد رحمانیان، «ملودی شهر بارانی»، «آرامش از نوعی دیگر» و «عشق و نیسیتی» توسط هادی مرزبان، «شایعه» توسط داوود رشیدی، «زمستان ۶۶» و «دل سگ» و «آدم خوابش میگیره» توسط محمد یعقوبی و… را فراموش کرده باشند.
در همین راستا و برای علاقهمندان هنر نمایش که به دلیل تعطیلی سالنهای تئاتر به دلیل گسترش ویروس کرونا بیشتر از سایر فعالیتهای هنری متضرر شده، یکی تئاترهای آنلاین بعنوان یک ظرفیت جدید (به مدد گسترش فضای مجازی) و دیگری پخش تله تئاتر بعنوان راهکاری جذاب، از جمله کارهایی هستند که این روزها لزوم پخش و تولیدشان را بیش از پیش به چشم میآورد.
اما از سویی دیگر تردیدی نیست که تلویزیون در دنیای امروز کماکان یکی از فراگیرترین و در عین حال تاثیرگذارترین مدیومهایی رسانهای است. در میان شبکههای متعدد فعلی سیما نیز شبکه چهار برای تئاتریها به دلیل تولید تله تئاترهای فراموش نشدنی طی دهههای گذشته جایگاه دیگری داشته و دارد. هر چند از نظر تولید تله تئاتر جدید این شبکه چند سال است که برغم قولهای زیاد مدیرانش برای احیاء تله تئاتر در این شبکه هنوز خروجی خاصی نداشته است، اما روزهای کرونایی میتواند فرصت مناسبی حداقل برای بازپخش آن همه تله تئاتر فراموش نشدنی تولید شده در دهههای گذشته باشد.
تعریف ماهیت
این روزها در پی تعطیلی سالن ها و ایجاد فرصت ضبط نمایش ها برای عرضه در فضای مجازی بسیاری هنرمندان به دلیل تفاوت های ماهوی میان نمایش صحنه ای و ضبط شده از در مخالفت با آن برخواستند در حالی که نفاوت این دو پیش از این ها پژوهش و کلاسه بندی شده داریوش مودبیان،نویسنده و کارگردان و بازیگر تئاتر که سالها در حوزه کارگردانی تئاتر تلویزیونی فعالیت داشته،سال ها قبل در مرداد سال ۸۵در نشست تخصصی گروه هنرهای نمایشی فرهنگستان هنر، به بحث درباره تئاتر تلویزیونی، تاریخچه و وضعیت آن در ایران پرداخت. مودبیان در آغاز این نشست،تئاترتلویزیونی را یکی از گونههای برنامههای تلویزیونی معرفی کرد و گفت: این تصور اشتباه است که تئاتر تلویزیونی را به واسطه استفاده از اصول نمایشنامهنویسی و دراماتورژی تئاتر، گونهای از تئاتر صحنهای بدانیم، زیرا که ابزار ارتباطی آن تلویزیون است. وی ادامه داد: تئاتر تلویزیونی، عاملی شده تا دیگر برنامههای تلویزیونی هم متحول شوند. هر چند که تئاتر تلویزیونی از همان قدمهای نخستین خود در رسانهها، نمایش را به عنوان گونهای برتر از سرگرمی مطرح ساخت و به عنوان نوع عالی ازارتباط در برنامههای تلویزیونی جای باز کرد.
مودبیان در ادامه این نشست به مبحث دراماتورژی و ارکان آن در تئاتر تلویزیونی اشاره کرد و افزود: دراماتورژی فقط شناخت درام و یا درام نویسی نیست بلکه رابطه فشردهمیان نگارش و اجرا است، که در ابتدا به داستانگویی بر صحنه نمش و سپس به شناخت شنونده بر میگردد. وی مخاطب را در تئاتر و تئاتر تلویزیونی یک مفهوم ارتباطی معرفی کرد و گفت: دراماتورژی بدون مفهوم رویکردی مخاطب ممکن نیست و در این جا مخاطب پدیده فرضی است که ساخته ذهن نمایشنامهنوسی است و یک مفهوم خاص تلقی میشود که از سوی فرستنده انتخاب میشود تا در برگیرنده پیام باشد. وی اضافه کرد: مخاطب یک شناسه و نیاز دارد و براساس هدف کارگردان انتخاب میشود،پس با تماشاگر که در برگیرنده مفهوم عامی است تفاوت دارد. مودبیان سپس به رکن سوم در دراماتورژی اشاره کرد و گفت: مکان نمایش سومین رکن در دراماتورژی است یعنی ما در کجا میخواهیم نمایش دهیم و ابزار نمایشی ما کجا است که به نوعی شناخت مکان نمایش به معنای شناخت فضای ارتباطی است که دو بخش کاملا مجزا و اما به هم پیوسته محسوب میشود. وی در این باره، گفت: فضای صحنهای و فضای اجرایی دو مکانی هستند که تابع مفهوم زیبایی شناسانه مورد نظر دراماتورژ قرار میگیرند.
تجربه جهانی پیدایش
تجربههای نخستین پخش برنامهها از طریق امواج به دهههای اول پیش از جنگ جهانی دوم برمیگردد، به طوری که در سال ۱۹۴۶ این تجربهها در اروپا آغاز شد و در سال ۹۵۰ اتمام پایتختهای اروپایی صاحب شبکههای تلویزیونی شدند. وی ادامه داد: در یازدهم سپتامبر ۱۹۲۸، با نمایشی به عنوان « فرستاده ملکه» اولین نمایشنامه تلویزیون درآمریکا نمایش داده شد که در قیاس با این تجربهها در دوره جدید تفاوتهای چشمگیری داشت.
نمایشهای تلویزیونی در آن ایام در نماهای طولانی گرفته میشدند، شخصیتها کم تعداد بودند، داستان آنها خطی بود، شخصیتها عام بودند که مهمترین نمایش در این دوره و قبل از جنگ جهانی دوم، «مرد گل به دهان» نوشته یوشجی پیراندلو بود که در سال ۱۹۳۰پخش شد و اولین الگوی نمایشنامهنویس تلویزیونی محسوب شد.
در سال ۱۹۳۹، تئاتر تلویزیونی «محکوم به مرگ» نوشته میشود که تنها نمایشنامهای است که اختصاصا برای تلویزیون نوشته شده است، هر چند که بعدها در سالهای بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ ما شاهد دوران شکوفایی تئاتر تلویزیونی هستیم و در سال ۱۹۴۸ اولین تنظیمها و اقتباسهای تلویزیونی از رمانها و نمایشنامهها انجام میشود.. در سالهای ۱۹۵۵ مرکزی به نام «بوتچمون» تاسیس شد که راهاندازی آن شروع به پژوهش در حوزه نمایشهای تلویزیونی کردند و متوجه شدند که نمایش تلویزیونی را درگام ابتدایی باید از نمایشنامهنویس تئاتر بخواهیم و برای کارگردانی به دست سینماییها بسپاریم، که بعدها از این این ایده در تئاتر تلویزیونی ایران نیز استفاده شد.
تله تئاتر در ایران
همزمان با کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و یا کمی پیش از آن درهای تئاتر به کلی بسته شد و بسیاری از تئاترها به آتش کشیده شد به گونهای که تئاترها مدتها به تعلیق درآمد و کلیه کوشش های دو دهه گذشته به محاق فراموشی سپرده شدند، تا سال ۱۳۳۶ که در دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران دورههای کارگردانی، بازیگری و نمایشنامهنویسی راهاندازی شد و در آذر ۳۶ نیز اداره هنرهای دراماتیک مستقل از اداره هنرهای زیبا با مدیریت دکتر فروغ آغاز به کار کرد و بعدها نیز زمینهساز شکلگیری دانشکده هنرهای دراماتیک شد.
در یازده مهر ماه ۱۳۳۷ نخستین شبکه تلویزیونی در ایران با عنوان شبکه تلویزیونی ایران آغاز به کار کرد که در سال ۳۸ به صورت پراکنده گاهی تئاتر هم پخش میکرد و به صورت عمده در همان سال با تیزهوشی دکتر فروغ موفق شد قراردادی با مسوولان تلویزیون ایران منعقد کند و نمایش های در حال اجرا را از تلویزیون پخش کنند، که از این طریق هنرمندان صاحب نامه دهه ۴۰ از طریق تلویزیونی با مردم ارتباط برقرار کردند.
بین سال ۳۹ تا ۴۵ و طی هفت سال پیش از ۳۰۰ تئاتر در تلویزیون ملی اجرای زنده داشت ولی اولین ضبطها به سالهای ۴۷ بر میگردد. تلویزیون ملی در سال ۴۵ آغاز به کار میکند واولین نمایش آن کاری از عباس جوانمرد است که «شهر آفتاب و مهتاب» نام دارد و توسط مرحوم علی حاتمی نوشته شده بود. فریدون رهنما که در فرانسه درس خوانده بود با جریان تئاتر تلویزیونی در فرانسه آشنا بود، گروهی را با عنوان «گروه تئاتر تلویزیونی» در ایران راهاندازی کرد. این گروه از میان متنهای نوشته شده، کارهایی را انتخاب میکرد و با کارشناسی آنها را آماده ضبط تلویزیونی میکردند به طوری که از سال ۴۵ تا ۵۷ در حدود ۲۵ تئاتر تلویزیونی در شبکه ضبط و به صورت مستقیم پخش شد و از سال ۵۸ هم ۲۵۵ تئاتر تلویزیونی در سه شبکه اجرا شد و به طور کلی در طول ۴۸ سال نزدیک به ۸۰۰ نمایش تلویزیونی را ضبط و اجرا شد. آثار جذابی که مدیران تلویزیون حتی به بازپخش آن ها هم فکر نمی کنند!
گونه های تجربه شده
نخستین نوع نمایش تلویزیونی گزارش تئاتری است که پخش مستقیم و ضبط اجرای تئاتر بر صحنه است و در ایران نمونههای آن خیلی کم باست .آرشیوی از بسیاری نمایش های مهم هم اکنون در اداره کل هنرهای نمایشی موج.د است که به دلیل پخش نشده در این سال ها بطور کلی مخاطبی غیر از دانشجویان و پژوهشگران برای آن مفروض نیست .
دومین شکل ، تئاتراستودیویی استتئ اتر استدیویی بر نمایشنامهای است که اختصاصا برای صحنه نوشته شده است و با مختصر تغییراتی برای ضبط در تلویزیون آماده میشود، که نزدیک به ۶۰ درصد از کارهای تلویزیونی ما مبتنی بر استدیویی است.
گونه سوم تئاتر تلویزیونی تئاتر اقتباسی برای تلویزیون است . در سالهای تلویزیون ملی ایران آثار اقتباسی کمی به چشم میخورد و کمی هم شتاب زدگی برنامهها گریبان برنامهسازان تلویزیون را گرفته است ولی بعد از انقلاب تئاتر اقتباسی یک بار دیگر خود را در تئاتر تلویزیون نشان میدهد.
گونه چهارم تئاتر تلویزیونی که از پایه و اساس برای تلویزیون نوشته شده است و در کشور ما در این حوزه خیلی کم کار شده است و نیاز است تا در تلویزیون ایران کارگاهی برای رسیدن به متن نمایش تلویزیونی ایجاد شود، تا تماشاگران تله تئاترها خسته نشوند و این برنامهها را پس نزدند.
و گونه جدیدی که قرار است شکل بگیرد تئاتر برای فضای مجازی است که همه این گونه ها را در بر می گیرد و علاوه بر آنهویت تازه ای را برای خود ایجاد خواهد کرد. گونه ایکه این روزها می تواند راه حلی برای تعطیلی سالن ها و در نتیجه تعطیلی عرضه اندیشه و معیشت اهالی تئاتر باشد .
نسل نو و تولید تلهتئاتر بر اساس متون با کیفیت ایرانی
محمد یعقوبی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر نیز که تاکنون تله تئاترهای «زمستان۶۶»، «دل سگ» و «آدم خوابش میگیره» با کارگردانی او بارها از شبکه چهار سیما پخش شده، درباره اینکه چرا مخاطبان تلویزیون این روزها علاقه کمتری به تله تئاتر از خود نشان میدهند، با بیان اینکه به این نتیجه قطعی رسیدهام که ایراد از تماشاگران نیست، میگوید: ایراد از کیفیت آثاری است که به عنوان تلهتئاتر در طی این سالها از تلویزیون پخش شده است.
یعقوبی در ادامه با اشاره به این واقعیت که تماشاگران تلویزیون ثابت کردهاند که سریالهای کمارزش غیرهنری را هم تماشا میکنند و طرح این سوال که پس چرا این تماشاگران باید از دیدن تلهتئاتر گریزان باشند، ادامه میدهد: به نظر من غیرمسئولانهترین و در عین حال سادهترین پاسخ این است که بگوییم تلهتئاتر هنری است سخت فهم و دارای مخاطب خاص و مردم در حدی نیستند که تماشاگر تلهتئاتر باشند. اما این فقط پاسخی ساده برای تبرئه کردن خودمان است.
کارگردان تله تئاتر «زمستان۶۶» با بیان اینکه بیشتر تلهتئاترها در یک عامل که هر دو فاقد ارزشهای هنری و فاقد کیفیت لازم هستند با سریالهای کمارزش مشترک هستند، میافزاید: یک تلهتئاتر مانند هر اثر هنری دیگر به منظور ارتباط با تماشاگر باید قصهاش را خوب بگوید، بازیگری قابل قبولی داشته باشد و از تصویرسازی شایسته برخوردار باشد.
او در ادامه با اشاره به پخش تله تئاترهای پخش شده در طی سالهای گذشته که بیشتر آنها بر اساس متون نمایشی غیرایرانی بوده، تاکید میکند: تماشاگران تلهتئاتر را به خاطر بازیهای اغلب تصنعی بازیگران دوست ندارند و به خاطر اصرار مخرب اکثر کارگردانان به اینکه تله تئاتر را مانند تئاتر میپندارند و به استفاده از امکانات ولو ابتدایی دوربین علاقهای نشان نمیدهند.
این کارگردان و نمایشنامه نویس تئاتر با بیان اینکه؛ اصولا این باور جزمی که تلهتئاتر با فیلم فرق دارد منتج به تولید آثار ملالآور شده و مخاطبان را نسبت به تماشای تله تئاتر دلسرد کرده، خاطر نشان میکند: به نظرم تولید تلهتئاتر بر اساس متون نمایشی ایرانی در شبکه چهار یک تصمیم بسیار بهجا و شایان تحسین است. و در واقع یک حرکت شایسته به منظور اشاعه هنر تئاتر ایران در میان مردم و تماشاگران آن سوی مرزها است.
یعقوبی همچنین در پایان ضمن اهمیت تولید تله تئاتر بر اساس متون ایرانی تصریح میکند: اگر چنین اقدامی جدی گرفته شود فرصت خوبی است تا بضاعت تئاتر کشورمان و علاقهمند کردن مردم به تماشای تلهتئاتر است اما نباید فراموش کرد که هرگونه بیسلیقهگی و سهلانگاری در انتخاب نمایشنامههای ایرانی برای تولید تلهتئاتر و انتخاب نمایشنامههای کمارزش نیز میتواند ضربه مهلک دیگری به بدنه نحیف تئاتر کشورمان بزند.
تله تئاتر؛ ژله و سالاد سفره تلویزیون
نیما دهقان کارگردان نمایش تلویزیونی «مرگ در ساعت مرغابی» فعالیت حرفهای صداوسیما در زمینه تله تئاتر را منوط به پیشتولید در زمینه نمایشنامهنویسی میداند و در اینباره میگوید: متون موجود بیشتر برای اجرا در صحنه نوشته شدهاند.
این کارگردان تئاتر در خصوص وضعیت تله تئاتر در سازمان صداوسیما میافزاید: مفاهیمی که از طریق تلهتئاتر به مخاطب منتقل میشوند بسیار عمیقتر از سریال ها است. به همین خاطر است که تلهتئاتر می تواند سطح توقع مخاطب را بالا ببرد و او انتظار داشته باشد کارهای بهتری برایش تولید شود. تله تئاتر خارج از کلیشه های معمول داستان در فیلم هاست.
او همچنین اضافه میکند: با توجه به این موضوع، تصور پر بیننده بودن تله تئاتر از اساس تصور غلطی است و نباید بر اساس تعداد مخاطب نسبت به تولید آن تصمیم گرفت. مخاطب معیار نیست، البته کم کم به تله تئاتر جذب می شود.
دهقان معقد است؛ ضرورتهای یک جامعه میطلبد که سفره رنگینی از تولیدات هنری داشته باشد. همان طور که یک سفره نیاز به آب و نان و برنخ و خورشت دارد، به ژله و سالاد هم برای رنگین کردن خود نیاز دارد. تله تئاتر در واقع حکم همان ژله و سالاد سفره را دارد.
تئاتر تلویزیونی؛ حیثیت رسانه ملی
داریوش مؤدبیان مترجم و کارگردان پیشکسوت تئاتر نیز با بیان اینکه بازپخش تله تئاترهای قدیمی هم برای مخاطبان امروز جذاب است معتقد است با این کار هنرمندترین بازیگران حرفهای در تله تئاتر حضور بهم میرسانند و اساسا تئاتر تلویزیونی حیثیت تولیدات رسانه ملی است.
مؤدبیان با اظهارنظری پیرامون دلایل روند ضعیف تولید تله تئاتر در تلویزیون میگوید: زمانی تلویزیون ما جایگاه ویژهای برای ارتقای سطح تئاتر کشور داشت و حتی در دوره مدیریت آقای ضرغامی هم از من خواستند پژوهشی درباره ساختارهای نمایشی تله تئاتر انجام دهم که اتفاقاً جایزهای نیز به آن تعلق گرفت.
او در ادامه میافزاید: اما توقف رشد تولیدات تئاتر تلویزیونی به ویژه در شبکه چهار سیما حاکی از کم توجهی مسئولان و مدیران در این حوزه است؛ مدیرانی که باید از هر فرصتی تستفاده کنند تا مخاطبان از دست رفته تلویزیون را دوباره جذب کنند.
مودبیان با اشاره به اینکه تئاتر تلویزیونی طیف وسیعی از مخاطبان را راغب تماشای تله تئاتر میکند، تصریح میکند: اساتید بسیاری تئاتر کشور را به رخ همگان کشیدند، زمانی راجع به سوابق کاری علی نصیریان در حوزه تله تئاتر تحقیق میکردم و آنجا بود که به این دیدگاه رسیدم. باور کنید بازپخش کارهای قدیمی هم برای مخاطبان امروز جذاب است چرا که هنرمندترین بازیگران حرفهای در تله تئاتر حضور بهم میرسانند و اساساً تئاتر تلویزیونی حیثیت تولیدات رسانه ملی است.
یک مرور اجمالی و یک تصمیم عقلانی
با یک مرور اجمالی در منابع موجود با موضوع تله تئاتر که بخش کوچکی از آن در این مجال آمده است می توان دریافت تولید و ضبط تئاتر در حال حاضر بهترین یا تنها راه حل برون رفت از تعطیلی سالن ها در اثر شیوع ویروس کرونا است . حالا نامش را هر چه می خواهیم بگذاریم اما این روش تا اطلاع ثانوی تنها امکان حیات هنرهای نمایشی در کشور و جهان است . راه حلی که علاوه بر توسعه اندیشه ، معیشت اهالی تئاتر را نیز تامین کرده و علاوه برهمه این ها فرصت های تازه ای برای عرضه بین المللی تئاتر ایران فراهم می کند .
منبع: ایران تئاتر
نظرات