رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 7 خبر


  • شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
  • السبت ۲۴ ذو الحجة ۱۴۴۶
  • 2025 Saturday 21 June

مدار صفر درجه | سینما خانه | پایگاه خبری سینما، تئاتر و تلویزیون

«کیمیاگر» از کره جنوبی به شبکه دو می‌آید

با اتمام مجموعه «مدار صفر درجه» و پشت صحنه این مجموعه، سریال کره‌ای «کیمیاگر» از چهارشنبه هشتم آذر روانه آنتن شبکه دو می‌شود. به گزارش سینماخانه و به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی سیما، سریال کره‌ای «کیمیاگر» درامی اجتماعی و عاشقانه است که با نمایش فساد و انهدام ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی به واسطه ورود به […]


«مدار صفر درجه» به شبکه دو می آید

سریال «مدار صفر درجه» از شنبه ششم آبان روانه آنتن شبکه دو می‌شود. به گزارش سینماخانه و به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی سیما، در این سریال که تصویری از یک داستان عاشقانه تاریخی در اوایل جنگ جهانی دوم است خواهیم دید: «حبیب پارسا» با بازی شهاب حسینی برای تحصیل به فرانسه می‌رود. در دانشگاه پاریس […]


logo-samandehi

تبلیغات

یادداشت ویژه

ضرب آهنگ طنازانه مرگ در انبار زندگی

به گزارش سینماخانه؛ تئاتر «به یک قاتل ساده نیازمندیم» نمایشی کمدی-تراژیک است که همزمان از مولفه های کمدی و تراژدی استفاده می کند. این نمایش روایت شوربختی فردی کارخانه دار و معمولی است که می خواهد قاتلی را برای از بین بردن خود اجیر کند. پیش درآمد نمایش با پیشنهاد عجیب او برای استخدام قاتل شروع می شود. ادامه نمایش با حضور گروه بیت باکس و معرفی آنها ادامه پیدا می کند. نفر دوم (خدمتکار شوخ) هم که شخصیتی دوگانه دارد همراه این گروه با ضرباهنگی شوخ معرفی می گردد. خط نمایش با مکالماتی بین این دو نفر ادامه پیدا می کند. در ادامه نمایش قاتل زن برای کشتن کارخانه دار وارد نمایش می شود و با کشمکش شخصیت ها احساس ترس/شفقت به اوج خود می رسد. پالایش روانی شکل می گیرد و نمایش با ضرباهنگ گروه بیت باکس تمام می شود. به نظر ساختار نمایش کمدی است ولی با جشن و سرور به پایان نمی رسد بلکه با پایان بندی خوش و همکاری زن و مرد به انتها می رسد. صحنه نمایش انبار پوشک (خوش پوشک) هست که اشاره ای به احساس زمینی آدمیان و نیاز اولیه او به تخلیه است. ترکیبی از احساس و بدن مادی انسان برای ادامه زندگی. شخصیت محوری نمایش کارخونه‌دار بینامی هست که درخواست یک قاتل ساده دارد، از شرکتی خدماتی که او هم بی‌نام هست. مرد یا «آقای» کارخانه‌دار عاجز از این کار «ساده» است. گروه بیت‌باکس مثل اشباحی هستند که فقط سایه‌شان در پس‌زمینه صحنه پیداست و گهگاه در نقاط عطفی وارد نمایش می‌شوند. شخصیت دوم مرد خدمتکار چاقی است که با گروه چهار نفره بیت‌باکس و انجام حرکات هیپ‌هاپ و ضرباهنگی که با دهن اجرا می شود وارد صحنه می‌شوند. انگار نه انگار که کسی می خواهد کشته شود. کارخانه‌دار با یک بحران عمیق وجودی و عاطفی دست‌وپنجه نرم می‌کند. او خسته، غمگین و از نظر جسمی و روانی فرسوده است (گرفتگی عضلات گردن، ناتوانی در خودکشی). پرسش مکرر او از خدمتکار (تو منو دوست داری؟) و حسرتش از نبود عشق از سوی مادر و همسر، به یک زخم عاطفی عمیق در کودکی اشاره دارد. به نظر می رسد که این سرکوبی، او را از ارتباط عاطفی با بدن خودش و در نتیجه دیگران محروم کرده و به انزوای روانی‌اش منجر شده است. راه حلی که پیدا کرده است این است که کسی را اجیر کند تا بدن رنجورش را بکشد. روان را که نمی شود مستقیم تنبیه کرد این تن بی مقدار است که باید از بین برود. خدمتکار کارخانه، با شخصیت شوخ و پرهیاهو، نقش یک کمدی‌ساز را در نمایش ایفا می‌کند، اما رفتارش لایه‌های عمیق‌تری را نشان می‌دهد. او با دو همسر و آرزوی تتو کردن اژدها، به دنبال هویت و خودنمایی است، اما وابستگی‌اش به پول کارخانه‌دار و طعنه‌هایش درباره پول، نشان‌دهنده یک جهان‌بینی مادی‌گرا است که شاید نتیجه ناامنی‌های مالی یا اجتماعی باشد. از منظر روان‌شناختی، طنز خدمتکار می‌تواند مکانیسمی دفاعی باشد که او برای ...