رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
  • الثلاثاء ۱۳ ذو القعدة ۱۴۴۵
  • 2024 Tuesday 21 May

رویای آمریکایی، سرزمین آرزوها و تمام زرق و برق زندگی آمریکایی در هیبت مرد میانسال و درشت اندامی که گویی تمام تجملات زندگی را یکجا در حلقه ای که به گوش دارد حمل می کند و کادیلاک قرمز رنگ اش که مرکبی است به مقصد بهشت. و لیتوانی، با سابقه حکومت کومونیستی گویی تمام آرزوهای […]

رویای آمریکایی، سرزمین آرزوها و تمام زرق و برق زندگی آمریکایی در هیبت مرد میانسال و درشت اندامی که گویی تمام تجملات زندگی را یکجا در حلقه ای که به گوش دارد حمل می کند و کادیلاک قرمز رنگ اش که مرکبی است به مقصد بهشت.

و لیتوانی، با سابقه حکومت کومونیستی گویی تمام آرزوهای دست نیافته اش را خلاصه کرده در یک روستای فقر زده و چهره تمام سرزمینش، در سردی یک مزرعه خوک در شرف ورشکستی، به رخ کشیده می شود.

سردی هوا هم به کمک  فضاسازی سرد و رنگ های مرده در فیلم، تا کنه وجود بیننده را سرمازده می کند.

بهانه ی نفوذ خزنده ی چهره ی سرمایه داری (مرد میانسال) زنده نگه داشتن یاد خانواده اش، که گویا روزگاری ساکن این منطقه بودند و نجات مزرعه ی خوک از ورشکستگی است. نفوذ پیشرونده ای که نه تنها به مالکیت مزرعه، بلکه به مالکیت قلب زنان منطقه هم ختم می شود.

بازی چشمگیر زنِ مدیر مزرعه، به کمک اشارات غیر مستقیم در فیلم به تمایلات جنسی او، از نقاط قوت و لحظات درخشان اثر به حساب می آید.

در بازی بازیگر نقش زن (مدیر مزرعه) به درستی و هنرمندانه ظرایف شخصیتی سرد، خشک و رسمی که شیفته جذابیت های مردی سبک سر، خودمانی و چرب زبان شده است و تغییر تدریجی رفتارش، نمایانده می شود.

عنصر سوم تشکیل دهنده، در کنار کومونیسم و سرمایه داری، مذهب است که شاید به واسطه عنوان فیلم بتوان آنرا رکن اصلی قصه دانست. در قالب کلیسا و کشیشی دیده می شود. او دعوت کننده و پذیراست ست و آرامش را نوید می دهد. رویاهای زن، نوید برآورده شدن آرزو را می دهند و نهایتا آنچه برایش به سان معجزه ای اتفاق می افتد، بر این آرامش صحه می گذارد.

سینماخانه / نازنین حبیبی

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار