- جمعه 4 شهریور 1401 - 17:23
- کد خبر : 104985
- رادیو و تلویزیون
بنیاد مهاجرین، خالصانه خدمت کرد این برنامه پنجشنبه شب، سوم شهریور میزبان دانش اقباشاوی، کارگردان جنوبی کشورمان بود. به گزارش سینماخانه و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سیما ، اقباشاوی که در سن کودکی به دلیل جنگ تحمیلی، به همراه خانواده آبادان را ترک کرده بودند، در ابتدای صحبتهایش گفت: ما خاطرات خیلی خوبی […]
این برنامه پنجشنبه شب، سوم شهریور میزبان دانش اقباشاوی، کارگردان جنوبی کشورمان بود.
به گزارش سینماخانه و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سیما ، اقباشاوی که در سن کودکی به دلیل جنگ تحمیلی، به همراه خانواده آبادان را ترک کرده بودند، در ابتدای صحبتهایش گفت: ما خاطرات خیلی خوبی از گروه بنیاد مهاجرین داریم، البته بعد از جنگ این بنیاد منحل شد. بهقدری این بنیاد حمایتگر خانوادههای جنگزده بودند که ما هیچوقت احساس غربت نمیکردیم. در بحبوحه جنگ برای ما مهدکودک گذشته بودند و موارد مختلفی را آموزش میدادند. این بنیاد خیلی خالصانه خدمت کرد. مادرم تعریف میکرد که ابتدای جنگ، خانوادهها را پشت کامیونها جا میدادند و از شهر خارج میکردند و مردم شهرهای دیگر هنوز نمیدانستند جنگ چیست؛ فکر میکردند برای چهار تا گلوله از ترس فرار کردهاند. به همین دلیل در ابتدا برخورد مناسبی نداشتند و کمکم متوجه موضوع شدند.
این کارگردان، که در فیلم سینمایی «دوئل» عضو گروه کارگردانی بود، درباره ورودش به فضای سینما توضیح داد: من سینما را از کانون سینماگران جوان آغاز کردم. حدود یک سال بعد از گذراندن دورهها، اولین فیلم خودم را ساختم. فیلم کوتاه چهارم به نام «دربا» خیلی معتبر شد. «دربا» در فارسی، به معنی نیاز است. برای این فیلم، من تندیس بهترین فیلم کوتاه، از جشن خانه سینما را دریافت کردم. این فیلم موضوعی اجتماعی داشت که در ۴۸ ساعت تاسوعا و عاشورا در آبادان میگذشت و من بعدها متوجه شدم که این فیلم من هم عاشورایی بوده است.
در بخشی دیگر حامد عسکری داستانی از مرحوم پدربزرگ خود تعریف کرد و گفت: اواخر عمر او یکی از روزهای عاشورا، پدربزرگم زنجیر کوچک مرا گرفت و حسین حسین کنان، شروع به زنجیرزنی کرد. بعد رو به من گفت، مشکی فقط مشکی حسین. من هم مردم، مشکی نپوش. وقتی زلزله بم انفاق افتاد، ساعت دو بعد از ظهر او را از زیر آوار بیرون آوردیم. وقتی رفتیم برای بردن پیکر او ماشین بیاوریم، امداد او را برده بود. ما دیگر جنازه او را پیدا نکردیم و او گمنام است.
اقباشاوی در ادامه درباره حضورش در فیلم «رستاخیر» گفت: من در این فیلم مدیر برنامهریز و کاملا مقتدر بودم. به مدت دو هفته هر شب برای سرگروهها توضیحاتی را میدادم. از طرفی هم، مدام به اتاق گریم میرفتم و ساخت دست بریده حضرت عباس(ع) را چک میکردم. صبح روزی که صحنه حضرت عباس (ع) را فیلمبرداری میکردیم، وقتی دست ابوالفضل را آوردند، به عباس اصانلو مدیر بدلکاریمان گفتم زمانی که دست را میآوریم رجز بخواند و گفت (أَیْنَ الطّالِبُ بدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ)، من نتوانستم خودم را کنترل کنم، فرو ریختم، با مشت به دستیارم زدم و کار را به او سپردم و رفتم خودم را خالی کردم. آن زلالترین گریه من بود.
«جاذبه» کاری از شبکه افق و مرکز هنری رسانهای نهضت است که هرشب ساعت ۲۱ از شبکه افق پخش میشود.
نظرات