رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 3 خبر


  • جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 29 March
  • پنجشنبه 30 فروردین 1397 - 07:15
  • کد خبر : 19235
  • تئاتر
  • چاپ خبر : توقع مخاطبان

نمایش “چشم اندازی از پل” نوشته آرتور میلر با ترجمه حسن ملکی و به کارگردانی پوریا سمندری با بازی هادی جوان‌بختی، ساراگل احدی، آیدا مویدی، بهرام خطیبی، پارسا ذوالفقاری، حسین جوان، مرتضی پاکنهاد، امید حقیقی، غزاله حدادی، محمد مرادی، حسین مهدوی، نسترن خدادوست، نیما خانجانی و ناهید محمودی از ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۷ تا  ۳۰ […]

نمایش “چشم اندازی از پل” نوشته آرتور میلر با ترجمه حسن ملکی و به کارگردانی پوریا سمندری با بازی هادی جوان‌بختی، ساراگل احدی، آیدا مویدی، بهرام خطیبی، پارسا ذوالفقاری، حسین جوان، مرتضی پاکنهاد، امید حقیقی، غزاله حدادی، محمد مرادی، حسین مهدوی، نسترن خدادوست، نیما خانجانی و ناهید محمودی از ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۷ تا  ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۷ در سالن سه پردیس تئاتر شهرزاد، ساعت ۱۹ به روی صحنه می رود.

در “چشم اندازی از پل” برخی دیالوگ ها کم و زیاد می شود و برخی صحنه ها تغییر پیدا می کند؛ اتفاقی که به کلیت اثر لطمه می زند و درک درست نیت ها و کنش های شخصیت ها از سوی مخاطبان را تحت الشعاع قرار می دهد. در صحنه شام دورهمی، همه مشغول صحبت با یکدیگر هستند و هیچکس حرف اِدی را نمی شنود، از اندک صحنه های تغییریافته است که با کلیت اثر، همخوانی دارد. در مجموع، تغییرات صورت گرفته می توانست اثر به مراتب بهتری از “چشم اندازی از پل” بسازد که متاسفانه، به چنین توفیقی دست نیافت.

پوریا سمندری در مقام کارگردان در انتخاب بازیگران باید دقت بیشتری به خرج دهد. بازیگر نقش رودولفو باید همانقدر یک بچه خوشگل ایتالیایی باشد که یک کارگر است. چهره بازیگر نقش مارکو رنج دیدگی و افتادگی مناسب یک شخصیت کارگر را دارد ولی از لحاظ سنی برای مخاطبان باورپذیر نیست که پدر سه فرزند باشد. حس پدرانگی و حس مادرانگی از چهره برخی اشخاص می بارد همانند گوهر خیراندیش که در یک مصاحبه با خبرگزاری جام جم آنلاین در سال ۱۳۹۳ اظهار کرد : “من از سن ۱۴ سالگی نقش مادر را برعهده گرفتم و تاکنون نیز بارها در نقش مادر، مادربزرگ و پیرزن بازی کرده ام یعنی در همه دوران زندگی خود همیشه نقش های بزرگ تر از سن خود را بازی کرده ام.” از اینرو، بازیگران انتخابی برای ایفای نقش ها باید تا حد امکان نزدیک ترین خصوصیات به شخصیت ها را از لحاظ گفتاری، جسمی و چهره دارا باشند تا بتوانند برای تماشاگران همذات پنداری ایجاد کنند. یکی دیگر از نکاتی که راجع به کارگردانی و همچنین، بازی ها به چشم می خورد، بازی مکانیکی بازیگران است. حس ها و اکت های بازیگران هنوز برای خودشان درونی شده نیست و فاصله حسی بازیگران با شخصیت ها به چشم می آید. بازیگران از هر روش و متدی برای نزدیکی به نقش ها استفاده نمایند در نهایت، نباید دیوار حائلی ناشی از تحلیل غلط و عدم درونی سازی شخصیت ها بین بازیگران و شخصیت ها وجود داشته باشد که مستوجب عدم باورپذیری شخصیت ها در نظر تماشاگران شود. بعد از گذشت دقایق ابتدایی، “چشم اندازی از پل” از ریتم می افتد و تا دقایق انتهایی قادر نیست ریتم اولیه را باز یابد که به مرور حوصله تماشاگران را سر می برد و آنها را دست به دامن ساعت هایشان می کند. پوریا سمندری در جایگاه کارگردان در میزانسن بندی ها عملکرد به نسبت موفقی دارد که از نکات مثبت اثر به شمار می رود.

طراح صحنه علیرضا میرانجمی از ضعف مفرط رنج می برد. بیشتر از اینکه طراحی صحنه صورت بگیرد، ساخت ادوات صحنه بر اساس توضیح صحنه های نمایشنامه “چشم اندازی از پل” و به صورت ناقص به وقوع می پیوندد. علیرضا میرانجمی می توانست از میز نهارخوری خانه اِدی همزمان به عنوان میز دفتر الفیری بهره ببرد تا میز دفتر الفیری در گوشه صحنه در نیمی از داستان بی کارکرد رها نشود و به صورت ناخوداگاه، توجه مخاطبان را به خودش معطوف نسازد چنانکه جزوی از خانه اِدی به شمار می رود. کارکرد چند بُعدی و بی ربط به هم جلوی صحنه از دیگر اشکالات طراحی صحنه است. هنگامی که مخاطبان به یک تعریف مشخص از فضای خالی جلوی صحنه می رسند، با شروع یک صحنه جدید، فضای مذکور کارکرد دیگری می یابد و مخاطبان سر در گم می مانند. البته بر سر میز دفتر الفیری تمام تقصیرها متوجه طراح صحنه نیست و بقیه تقصیرها را می توان به گردن میلاد ابراهیمی، طراح نور انداخت که با نوردهی بی مورد به میز دفتر الفیری توجه مخاطبان را بدان سو جلب می کند. میلاد ابراهیمی در جایگاه طراح نور می کوشد صحنه را تا حد ممکن نیمه تاریک نگه دارد تا “چشم اندازی از پل” زیبا به نظر برسد؛ اتفاقی که باعث می شود چشم اندازی باقی نماند تا زیبایی ها، خودشان را به نمایش بگذارند کما اینکه به تدریج، چشم مخاطبان را می آزارد. میلاد ابراهیمی، طراح نور ضعیف ترین عملکرد را در “چشم اندازی از پل” به خویش اختصاص می دهد. پریسا کیومرثی، طراحی گریم با اغماض عملکرد متوسطی دارد. به طور مثال، به یک مورد اشاره می کنم : گریم الفیری روی صورت وی زار می زند زیرا همسان سازی رنگی بین ریش و سبیل و موهای الفیری به خوبی انجام نمی پذیرد. طراحی لباس نازنین پازوکی و فاطمه فرازمند به شخصیت ها عینیت می بخشد و ما به ازاهای بیرونی را به یاد می آورد. بردیا پناهنده، آهنگساز و انتخاب کننده موسیقی با تسلط خوب و انتخاب موسیقی های مناسب برای اثر، تجربه شنیداری دلنشینی برای مخاطبان فراهم می آورد.

حرف پایانی، پردیس تئاتر شهرزاد به دلیل اجراهای متوالی چهره های صاحب نام و صاحب سبک در آنجا برای تجربه نخست کارگردانی به هیچ وجه مناسب نیست زیرا جوانان توان رقابت با بزرگان تئاتر کشور را ندارند و نمی توانند توقع مخاطبان همیشگی پردیس تئاتر شهرزاد را از لحاظ کیفی برآورده سازند.

سینماخانه / فرزاد جمشیددانایی

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار