رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
  • الخميس ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Thursday 28 March
  • دوشنبه 5 آذر 1397 - 10:02
  • کد خبر : 30304
  • تئاتر
  • چاپ خبر : گفتگو با کارگردان و بازیگران نمایش ماداگاسکار

به گزارش سینماخانه؛ نمایش ماداگاسکار به کارگردانی نوید فرح مرزی و بازی نریمان حیدری، امیرمحمد قیامی، محمد حسین شهریاری، فرشید حاجیان، ثمر امین پور، این روزها در عمارت نوفل لوشاتو در حال اجرا است. پس از تماشای آن، گپ و گفتی با کارگردان و بازیگران آن داشتیم. برداشت و نگاه شخصی شما به عنوان کارگردان […]

به گزارش سینماخانه؛ نمایش ماداگاسکار به کارگردانی نوید فرح مرزی و بازی نریمان حیدری، امیرمحمد قیامی، محمد حسین شهریاری، فرشید حاجیان، ثمر امین پور، این روزها در عمارت نوفل لوشاتو در حال اجرا است. پس از تماشای آن، گپ و گفتی با کارگردان و بازیگران آن داشتیم.

  • برداشت و نگاه شخصی شما به عنوان کارگردان نمایش نسبت به متن چیست؟
  • نوید فرح مرزی (کارگردان): در این متن لایه های ابزورد گروتسک وجود دارد. ما نخواستیم به خنداندن تماشاچی بسنده کنیم و هدف این بود که چند چیز را به صورت موازی با هم پیش ببریم که در دل متن جا دارد. اولین مسئله که بزرگترین مسئله این متن است رفاقت چهار جوان بی پناه و بی هدف است. دومین مسئله بحث وفاداری به باورهای دیرینه درزندگی این چهار نفر است؛ مانند مذهب، دفاع، گره خوردن زندگی آنها درهم در سن جوانی و مشارکت دادن یکدیگر درمسائلشان. در نهایت هم مقوله جنگ، و در پرده ای گفته می شود: “فرق من با تو در اینه که تو رفتی جنگ و فرار کردی ولی من نرفتم جنگ و فرار کردم.” ما متوجه می شویم که هر دو به این نتیجه رسیده اند که حاصل یک جنگ جز ویرانی گسترده نیست و نوزادی که بر سر نیزه خواهد بود. این دوستی یک قبرستان بزرگی است از داغ هایی بر دل مادران و تبعاتی مانند همین چند جوان که بی هدف، بی جا و مکان، بی پول و گرفتار در حال زندگی اند. در نهایت آنها هم باید جوانی کنند؛ شیطنت ها و دورهمی های خود را داشته باشند. اینها به صورت موازی در هم تنیده شده و در متن وجود دارد. اینکه بخواهیم سطحی نگاه بکنیم و از اینکه تئاتر مخاطب پیدا کرده و جماعتی را دعوت می کنیم که زمان آنها را پر کنیم و شاد باشیم؛ خیر، هدف ما این نبود است. گرچه در لحظاتی می خندیم و فرایندهای تفریحی هم داریم ولی دغدغه ما فراتر از این هاست، قطعاً نظر نویسنده هم همین است. در مجموع فکر می کنم هدف تئاتر همین است و فرق آن با یک مسابقه فوتبال در این است که هر دو از فرایند نمایش بهره مندند ولی نمایش هر کدام متفاوت است. مخاطب تئاتر باید پس از تماشا به لحظه های کار فکر کند و با خود واگویه هایی داشته باشد و لبخندی بزند و فکر کند به آنچه بر او در زمان اجرا گذشته و آنچه شنیده است. در این چند شب اجرا کسانی که در عالم هنر صاحب امضا هستند و در کتاب هنر – نه در حد پاورقی که خیلی فراتر- جای دارند، از کار راضی بودند. در این روزها که همزمان با کار ما اجراهای بسیار خوب و پرستاره روی صحنه هستند و با بلیط های گران و در فضاهای فئودالِ پر و پیمان و گران تا پایان سال بلیط هایشان به فروش رسیده، تماشاچی ما تماشاچی خوبی است که بازیگران جوان و نوپای این کار را انتخاب کرده است. خود من نیز که در تئاتر به عنوان طراح صحنه، حرکت، لباس و گریم سال ها فعالیت کرده ام، این سومین یا چهارمین کاری است که کارگردانی کرده ام؛ خودم را در این زمینه و فرم کاری جوان محسوب می کنم و با افتخار با نسل بعد از خودم کار می کنم. قطعاً دوستانی که فارغ التحصیل دانشگاهی و آموزشگاهی هستند، فضای آکادمیک به شما کتابخوانی و ارتباط برقرار کردن را می آموزند، ولی هیچ چیز مناسب تر از تجربه رودررو با مخاطب برای یادگیری در عرصه تئاتر نیست.
  • از تجربه کار با این تیم جوان و سابقۀ کار با آنها بفرمایید.
  • نوید فرح مرزی (کارگردان): افتخار داشته ام که در کارهای پیشینم با این دوستان همکاری داشته ام و در حقیقت این کار بیشتر به عشق بودن با این تیم بود. مصمم بودم روزی دوباره به تئاتر برگردم – چون سینمای فعلی رو دوست ندارم – و تیم ثابتی داشته باشم، (همچنان که نسل پیش از ما با ما کار کرده اند و به ما آموخته اند که با وفاداری به نسل قبل از خود، با نسل پس از خود کار کنیم)؛ و به دنبال تیم جوان پر شور، مستعد و با عشق باشم. تیمی که هنوز در فضای آنتراک نان و پنیر می خورد و وام ازدواجش را برای کار، سرمایه می کند. در شرایطی که ستاره ها روی صحنه می روند و دغدغۀ عدم حضور تماشاچی برای ما وجود دارد. من در تمام کارهایم علاقمند بوده ام که مشکلاتی را که در جامعه عادی شده اند، یادآوری کنم؛ بدون بولد کردن آنها.
  • من تم اصلی این اثر را مهاجرت دیدم، ولی گویا تاکید شما بر موضوع جنگ است و تمرکز اصلی آن را بر مفهوم ضد جنگ بودن آن قرار داده اید.
  • طبیعتاً وقتی شرایط ایده آل نباشد آمار مهاجرت جوانان افزایش پیدا می کند. ما می توانیم یک شنونده برای حرف های آنها باشیم. حتی وقتی نمی توانیم برایشان کاری کنیم، شاید بتوانیم آنها را حفظ کنیم. در این شرایط جوان چه می کند؟ ممکن است برود و به سخیف ترین شرایط تن دهد و آن ابتذالی را که اینجا مدام از آن یاد می شود را تجربه می کند. فراتر از همه این ها از قضاوت فرار می کند. آیا هر دو نفری که در یک مکان و زیر یک سقف باشند؛ قرار است که متجاوز به حقوق هم باشند؟ قضاوت نکنیم در مورد هم. این ها تماماً موضوعاتی هستند که در دل هم مطرح می شوند. ولی تاکید من بر جنگ به دلیل آزردگی من از دوره جنگ است. من جوان آزرده دوره جنگ هستم. و نسلی که با آنها کار می کنم نسلی است که خاطره ای از جنگ ندارد ولی تبعات آن را پس می دهد.
  • در این نمایش نامی از مکان خاصی برده نمی شود و نمایش “لامکان” است، اما فضاسازی و دیالوگ ها، حتی کاراکترهای مهاجر، موردهای مهاجرتی آشنا برای مخاطب ایرانی است و گویی شخصیت ها و موقعیت های ایرانی را یادآوری می کند.
  • نوید فرح مرزی: بله نویسنده ایرانی است و قاعدتاً مشکلات مطرح شده از جنس ایرانی است. شخصیت ها هم به همچنین. تمام این ها در این متن آمده، ما ادعا نداریم که پنجاه تا موضوع را در یک اثر مطرح کرده ایم ولی تمام این ها خرده موضوعاتی است که موضوع اصلی ماست.
  • آیا فکر می کنید که بازیگری که جنسیت مشخص دارد و نقش یک جنسیت خنثی را بازی می کند، از خودگذشتگی کرده است؟
  • از نمایش “آبی مایل به صورتی” یاد می کنم که بسیار تاثیرگذار بود و من حداقل سه بار آنرا دیده ام. در یک سریالی در دوره ما قرار بود نقش پسری را بازی کنم که مبتلا به ایدز بود و من جرات پذیرفتن آن را پیدا نکردم. اتفاقا پسری که آن نقش را بازی کرد مجبور شد از ایران برود. ولی الان بازیگران بسیاری نقشهای نامتعارف را بازی می کنند. هم تماشاگر ما و هم بازیگر ما به این بلوغ رسیده اند که قرار نیست خصوصیات نقشی را که بازی می کنیم، به ذات داشته باشیم.
  • از آقای قیامی بازیگر نقش تراجنسیتی می پرسم: آیا فکر می کنید این نقش آفرینی یک از خود گذشتگی است یا باعث سرافکندگی می شود؟
  • امیر محمد قیامی: فکر نمی کنم در جامعه امروز این مسائل مطرح باشد و بواسطه اتفاقاتی که افتاده است، خصوصاً فضای مجازی ملموس تر شده است برای مردم. اما شنیده ام که در گذشته این اتفاق می افتاده، حتی دیده شده بود که روی صحنه به بازیگر این جور نقش ها رفتارهای نامناسبی نشان داده می شده است. ولی امروزه بازی این شخصیت ها از خودگذشتگی محسوب نمی شود. بازیگران قبل از ما با این فداکاری مسیر را برای امروز ما باز کرده اند.
  • نوید فرح مرزی: یادم هست در سال شصت و هشت، شصت و نه، نقش یک دو جنسه را در نمایش “بهار عشق ، خزان عمر” کار آقای “اکبر مایل” بازی می کردم. سانس اول که در جشنواره اجرا رفتیم، برای سانس دو اجازه ی بازی به من داده نشد ولی داوران آقای زنجانپور خانم ها روستا و خوروش، گفتند که ما استعفا خواهیم داد اگر نتوانیم کار را کامل ببینیم. با کلی حذفیات از من به روی صحنه رفتیم ولی پس از آن با اینکه ممنوعیتی برای بازی من وجود نداشت ولی کسی پذیرای من به روی صحنه نبود و مدتی خانه نشین شدم.
  • آقای شهریاری شما اجرای قبلی ماداگاسکار را کارگردانی کرده بودید واینبار در موقعیت بازیگر قرار گرفتید، این تصمیم خود شما بوده است؟ و از تفاوت تجربه کارگردانی و بازگیری نیز برای ما بگویید.
  • محمدحسین شهریاری: من همیشه دغدغه این را داشتم که شاید حق مطلب در اجرای این متن ادا نشده باشد، همچنین اطلاعات و تجربه و توان ما در حد سن خودمان است و دوست داشتیم با رهبری کسی با تجربه بیشتر، مجدد این اثر را به روی صحنه ببریم. به این نتیجه رسیدیم که از آقای فرح مرزی دعوت کنیم تا قبول این زحمت را کنند و کارگردانی را به عهده بگیرند. با توجه به اینکه این کار را قبلاً دیده بودند و لطفی که به ما داشتند پذیرفتند و من توانستم بازی آنرا تجربه کنم. البته تجربه متفاوتی بود خصوصاً با کارگردانی کسی که تجربه حداقل بیست سال بیشتر از من را دارد و با درک عمیق تر ایشان از متن، کار کردن خیلی لذت بخش تر است. ولی کارگردانی هم لذت های خاص خود را داشت.
  • خانم امین پور، زبانی که با آن در اجرا صحبت می کردید چه زبانی بود؟ به نظر می رسید تسلط خوبی روی آن داشتید، از پیش این زبان را بلد بوده اید یا در تمرین ها به آن رسیدید؟
  • ثمر امین پور: این زبان صربی است. همان زبان یوگوسلاوی سابق. من متولد کشور صربستان هستم. ولی آنقدری که امروز به این زبان تسلط دارم، پیش از این نمایش نداشتم. از پدرم برای آموختن این زبان کمک گرفتم. برای کارگردان مهم بود که شخصیت من در نمایش به این زبان صحبت کند و فقط از لهجه استفاده نشود تا خارجی بودن این زن مشخص تر باشد. به همین خاطر نسبت به اجرای قبلی جملات زیادی با این زبان در اجرا اضافه شد که برای من چالش برانگیز بود. این زبان بسیار سخت است. شبیه به روسی است ولی سختتر از آن. برای من سخت بود همزمان استفاده از زبان صربی و حفظ لهجه آن زمان فارسی صحبت کردن؛ و سوییچ کردن مغز کار مشکلی بود ولی باعث شد زبان صربی من قوی تر شود.
  • آقای فرح مرزی آیا فکر نمی کنید که استفاده از زبان صربی با لامکانی موجود در اثر در تناقض باشد؟
  • این زبان برای مخاطب ایرانی آشنا نیست و در گویش آن نوعی جذابیت هم نهفته است و وجه بازی گونه بودن ارتباط افسر با مهاجران را در خود دارد.
  • همین سوال رادر مورد شخصیت “پدر روحانی” دارم، آیا اشاره به مهاجرانی دار که با تغییر دین خود اقدام به اخذ پناهندگی کرده اند ؟
  • نوید فرح مرزی: در این کار از فاکتور مذهب استفاده شده است. نه به معنی مطلق و واقعی آن. این شخصیت در واقع یک کشیش نماست. کسی است که برای فرار تن به این تغییر داده است. در طول اجرا شاهد این هستیم که این شخصیت الفاظ و دعاهای مذهبی را به غلط بیان می کند. یعنی آکسان گذاری او و تاکیدات مذهبی او هم غلط است. پس او یک شخص مذهبی نیست. ما هیچ اشاره مستقیمی نداریم ضمن اینکه تمامی ادیان برای من به شخصه و سایر اعضا گروه قابل احترام هستند و هدف ما نه تخریب دین خاصی و نه وام گرفتن از دین خاصی است؛ بحث ما انسانیت است. حتی حضور دوستان صرب زبان که در سفارتخانه هستند باعث خوشحالی ما خواهد بود.
  • قصد داشتم از آقای نریمان حیدری که متاسفانه در جمع ما حضور ندارند بپرسم: با توجه به پختگی ایشون در این نقش، نسبت به اجرای پیشین، خودشان این پختگی را در درک بهتر نقش می بینند یا درهدایت گری بهتر؟
  • نوید فرح مرزی: تقویم سیصد و شصت و پنج صفحه دارد که در سیصد و شصت و پنجمین صفحه کارهای صفحات قبلی را نمی کنیم یا تصمیم می گیریم کارهای دیگری که در صفحات قبلی نکرده ایم انجام دهیم. و این پروسه بزرگ شدن است. نریمان هم مانند سایر بچه ها با چنگ و دندان در پی بزرگ شدن است. ما هرروز بعد از اجرا دعوا می کنیم قهر می کنیم و مسیرهایمان را جدا می کنیم تا اضطراب فردایی را داشته باشیم که باز هم دست به هم دهیم و با هم اجرا کنیم.
  • و در آخر هرآنچه پرسیده نشد و در دل داشتید را می شنویم.
  • نوید فرح مرزی: یک تشکر ویژه از عوامل پشت صحنه و مخاطبانی که به یک عده جوان اعتماد میکنند. کسانی که هنوز چهره نیستند و یادمان باشد که موتسارت وقتی برعکس نشست روی پیانو و آنرا نواخت این را در نظر گرفت که مورد تمسخر قرار بگیرد یا پذیرفته نشود ولی این هوش را داشت که بداند همه یک جور پیانو می زنند و کسی باید باشد که جور دیگری بنوازد. همان حرف “دزیره” به “ناپلئون” که گفت یک نفر باید جلوی ناپلئون بایستد. به نظر من این  بچه ها  همانهایی هستند که روزی به مخاطبانشان خواهند گفت یادتان هست که ما را در جوانی دیدید. بزرگان عالم هنر هم در جوانی و خامی با بهره گرفتن از جسارتهایشان جلو رفتند و برای خود صاحب امضا شدند. امیدوارم با درخشیدنشان فخر دیگری مانند: امیر آقایی، صابر ابر، ترلان پروانه و خیلی های دیگر بیافرینند. و در این چرخه که آنهایی که عجول بوده اند از آن فروافتاده اند تا با صبوری، ماندگار شوند. و مطمئنا چنین خواهد شد. متاسف هستم از اینکه جوان ها رو جدی نگرفتیم و حمایت نکردیم امیدوارم برزگان تئاتر و پرچمداران اریکه نمایش و سینما اگر مدعی حمایت از جوانان هستند، وقت بگذارند و کارهای آنها را ببینند. سینما و تئاتر دانش آموخته این رشته را می خواهد که سینه به سینه از پیشکسوتان آموخته باشند. این جوانان منتظر رفاقت ما هستند نه رقابت. این رفاقت را از آنها نگیریم.

سینماخانه / خبرنگار: نازنین حبیبی

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار