رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۷ شوال ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 26 April
در نشانه شناسی فیلم سینمایی «چراغ های ناتمام» مطرح شد

محسن جسور: تلاش نکردیم شبیه سینمای حاتمی کیا باشیم

نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی چراغ های ناتمام با حضور مصطفی سلطانی کارگردان،  محسن جسور  نویسنده فیلمنامه، جواد محرمی منتقد و با اجرای محمود گبرلو برگزار شد. در ابتدای نشست محمود گبرلو با بیان این که ساخت فیلم سینمایی در زمان حاضر ولی مرتبط با سال های مقاومت سخت تر از ساخت فیلم هایی […]

نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی چراغ های ناتمام با حضور مصطفی سلطانی کارگردان،  محسن جسور  نویسنده فیلمنامه، جواد محرمی منتقد و با اجرای محمود گبرلو برگزار شد.

در ابتدای نشست محمود گبرلو با بیان این که ساخت فیلم سینمایی در زمان حاضر ولی مرتبط با سال های مقاومت سخت تر از ساخت فیلم هایی است که در ۸ سال جنگ تحمیلی ساخته می شود  گفت :چراغ های نا تمام این ویژگی را دارد که در زمان حال صحبت می کند و اشاره به رزمندگان و سال های جنگ دارد.

جواد محرمی با اشاره به این که فیلم را دوبار دیده است گفت: به نظرم چالشی که این فیلم با آن مواجه است چالش فیلمنامه است که سینمای ایران نیز با آن مواجه است. متاسفانه در سینما فیلمنامه را جدی نمی گیرند، در حالی که در هالیوود پر درآمدترین صنف فیلمنامه نویس ها هستند و این موضوع برایشان جدی است.

محسن جسور عنوان داشت: حدود ۱۱ ماه بحث نگارش و پژوهش زمان برد. تلاش کردیم تا اثری منسجم بسازیم.

جواد محرمی  توضیح داد: در فیلم با نویسنده ای مواجه هستیم که با چالشی روبرو است و قصد نوشتن داستانی را دارد که مبتذل نباشد. نیم ساعت از فیلم می‌گذرد و نیم ساعت دوم کاراکتر وارد دنیای دیگری میشود و لحن فیلم نیز عوض میشود .کاراکتر اصلی که در داستان می‌نویسد به صورت موازی دیده می‌شود، داستان از نگاه شخصیت اصلی دوباره رها شده و به داستان اصلی برمی‌گردیم و ادامه می یابد تا فیلم تمام شود گرافکنی و عطف ندارد بنابراین چالشی در فیلم به وجود نمی آید و ما با کاراکتر سرگردان مواجهیم مصطفی سلطانی عنوان کرد: فیلم بر اساس روایت زندگی یک نویسنده است و هر چه میبینید خیال اوست و در کل تسبیح قصه ما زندگی نویسنده و دغدغه مندی اوست که همه اهالی هنر همیشه چنین نقطه ای را تجربه کردند که حاضر نیستند در جایی کاری را انجام دهند اما گاهی مجبور شده تا  کار را بپذیرند اما باز  آزار می بینند و می‌گویند حاضر به انجام این کار نیستند، این تنش وجود دارد .میخواستم آدم قصه ما واقعی باشد وقصد مطهر کردن او را نداشتیم. شخصیت را بر اساس قصه واقعی  و باورهایی که دارد نوشتیم و او از جایی به بعد می شکند و آن مسیر باز می شود تا اتفاقی که می خواهد بنویسد.

جواد محرمی بیان داشت: در سینمای مقاومت کاراکتر اصلی باید مقاوم و قهرمان باشد، اما در این فیلم شخصیت اصلی کاملاً منفعل و سرگردان است و تکلیف خود را نمی‌داند در حالی که مخاطب باید با کاراکتر همزاد پنداری کند، در چراغ های ناتمام با یک انسان عرفان زده مواجهیم که در جامعه گرفتار شده و نمیتواند با آن کنار بیاید به جز سکانس پایانی که پدرش را می آورد که حتی در ملودرام نیز صحنه پایانی اشکال دارد . ما در قصه فراز و نشیب نمی‌بینیم و اکثر فیلمسازان جوان ما تحت تاثیر ابراهیمی حاتمی کیا هستند و تنها تفاوت این است که ابراهیم حاتمی‌کیا قصه را خوب می داند و انسانهای به این شکل را به راحتی در می آورد، برای مثال حاج کاظم در آژانس شیشه ای که او را در موقعیتی قرار می‌دهد که با جامعه می جنگد اما رابطه علت و معلولی را قبل از آن به مخاطب ارائه می دهد. محسن جسور توضیح داد همه داستان‌ها موقعیت محور و یا شخصیت محور هستند سینمای ما شخصیت محور است تلاش نکردیم شبیه سینمای حاتمی‌کیا باشیم، سینمای شخصیت محور بر مبنای سفر قهرمان پیش می‌رود و قرار نیست نقطه عطف و گره گشایی  داشته باشیم، فیلم ما یک مسئله مرکزی دارد که همه قصه حول یک نویسنده می چرخد و حاضر نیست آرمان را قربانی روزمره کند، اگر مخاطب این را درک کند ما نمره قبولی را گرفتیم و اگر نپذیرد باید تجزیه و تحلیل کنیم

قصه ما درباره آدم سرگردان است و  شخصیت ما در مقابل فشار روزمره مقاومت می‌کند. جواد محرمی اظهار داشت: ما از شخصیت اصلی فیلم خوشمان نمی آید و نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم،به نظر می‌رسد او با جامعه خود و آدم ها دچار چالش است.  سینما هنر عامه پسند است و سینمای مقاومت باید با مخاطب عام ارتباط برقرار کند که در این زمینه موفق نیست. سینما اساساً هنر مخاطب عام است. مصطفی سلطانی گفت: فیلم شخصیت محور است که روایتگر ذهن است واین نوع سینما کار سختی است تا مخاطب را همراه خود کنیم .ما ۶ بار این نامه را بازنویسی کردیم تا مخاطب عام هم همراه شود، من سکانسی بدون مجید صالحی ندارم چون ذهن او را روایت می کنم و در تجربه اول کار سختی است. نکته دوم اینکه با وجود تجارب پشت صحنه‌ای که داشتم ،اما اشتباهی استراتژیک انجام دادم و آن اینکه حواسم به مخاطب عام سینما نبود حتی نیم ساعت اول فیلم مخاطب با توجه به بک گراند مجیدصالحی احساس می‌کند که با یک فیلم کمدی مواجه است.

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار