- یکشنبه 19 بهمن 1399 - 11:35
- کد خبر : 61368
- تیتر روز » سینمای ایران
افسانه سالاری که با مستند «خانه» در سیونهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد معتقد است اگر این جشنواره میخواهد تبدیل به یک جشنواره تمام و کمال برای سینمای ایران شود، باید نگرش و رویکردش را به سینمای مستند و کوتاه و فیلمسازان این دو حوزه تغییر بدهد. «خانه» جزء پنج فیلم انتخابی جشنواره سی و […]
افسانه سالاری که با مستند «خانه» در سیونهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد معتقد است اگر این جشنواره میخواهد تبدیل به یک جشنواره تمام و کمال برای سینمای ایران شود، باید نگرش و رویکردش را به سینمای مستند و کوتاه و فیلمسازان این دو حوزه تغییر بدهد.
«خانه» جزء پنج فیلم انتخابی جشنواره سی و نهم فیلم فجر است. با توجه به آنکه این مستند در جشنواره سینماحقیقت که جشنواره تخصصی فیلمهای مستند هم هست شرکت داشته و نمایش آنلاین داده شده، حضور در این جشنواره تا چه اندازه برای شما مهم است؟
در جواب سوال باید بگویم که شخصا برای حضور در جشنواره فجر متقاضی نبودم و خودشان فیلم را انتخاب کردند و به صورت اتفاقی و در فضای مجازی متوجه شدم که «خانه» در جشنواره فجر شرکت داده شده است. به من اطلاعی داده نشد و خبر نامزدی این فیلم را هم به من ندادند و از این نظر ترجیحم این بود که شیوه خبررسانی و ارتباط با فیلمسازها بهتر از این انجام شود. این موضوع بسیار مهمی است و جزء ابتداییترین شیوه ارتباط است که یک جشنواره باید رعایت کند. فیلمساز باید اطلاع داشته باشد و در روند کار قرار بگیرد. به هر حال جشنواره فجر، جشنواره قدیمی و بزرگی در ایران است و بعد از اطلاع پیدا کردن از حضور «خانه» در جشنواره خوشحال شدم. برای من بسیار مهم است فیلم در ایران دیده شود و فیلم را برای ایران ساختم و مخاطب اول من مخاطب ایرانی است.
در این دوره جشنواره فیلم فجر، فیلمهای کوتاه و مستند نمایش فیزیکی و آنلاینی ندارند. نظرتان را در این ارتباط بفرمایید.
امسال به دلیل شرایط، جشنواره فجر با مخاطب محدودتری برگزار میشود و دلایل تعداد و نمایش کمتر فیلمها کاملا قابل درک است. اما شیوه اولویتبندی جشنواره برای نشان دادن فقط فیلمهای بلند داستانی، برایم کاملا غیرقابل درک است. چطور میشود جشنوارهای که داعیه بزرگترین جشنواره سینمای ایران را دارد، به این شکل و به راحتی بین فرمتها و ژانرهای مختلف سینمایی تبعیض قائل بشود. همانطور که گفتید «خانه» در جشنواره سینماحقیقت هم بوده و اتفاقا برای من که امسال این جشنواره به صورت آنلاین برگزار شده بود،تجربه خیلی خوبی بود. اگرچه به عنوان فیلمساز میخواهم فیلمم روی پرده نمایش داده شود اما از طرفی مایلم فیلمم را مخاطب بیشتری ببیند و با اکران آنلاین در جشنواره سینماحقیقت، تماشاگران بیشتری در شهرهای مختلف ایران آن را دیدند. اتفاقی که کاملا برعکس در جشنواره فیلم فجر رخ داده است. فیلم بدون مخاطب معنا ندارد و قرار نیست فیلمهای مستند و کوتاه صرفا ویترین جشنواره باشند و تنها عدد و ارقامی برای پر کردن ویترین جشنواره باشند. من از این قضیه ناراضی هستم و موضوع نمایش نداشتن فیلمهای مستند را هم اتفاقی دو روز پیش متوجه شدم و اصلا نمیفهمم که چرا باید فیلمهای مستند و کوتاه در جشنواره امسال باشند. مهمترین دلیل من برای حضور در جشنواره فجر دیده شدن آن است. دوستان دیگری این روزها گفتهاند و من هم میگویم که بدون تعارف، سینمای مستند ایران در حال حاضر آن بخشی از سینما است که اسم ایران را در مجامع بینالمللی مطرح میکند و این مهم بر دوش سینمای مستند است و نه داستانی. با این وجود این میزان بیمهری به این بخش از سینما قابل درک نیست. برگزار کنندگان جشنواره فجر از این نظر باید به روز باشند و ببینند که چطور سینمای مستند دستاوردهای مهمی دارد. این ایده قدیمی که سینمای داستانی، اوج بیان سینمایی است و فیلمهای مستند و کوتاه در مسیر رسیدن به فیلمهای داستانی هستند غلط است و باید اصلاح شود. اینها سه فرمت متفاوت از یک سینما هستند، نه همدیگر را کامل میکنند و نه قرار است که به همدیگر برسند. فرضا منِ مستندساز قرار نیست به سطحی از حرفهای بودن برسم و فیلم بلند داستانی بسازم. از این جهت، این نوع برخوردها مخاطب را هم طوری تربیت میکند که سینمای مستند را کمتر جدی بگیرد.
ارزیابی شما از رویکرد کلی جشنواره فیلم فجر در بخش مستند چیست ؟
به نظر من حداقل در این دوره از برگزاری جشنواره در ارتباط با سینمای مستند کاملا ضعیف بوده است. من سالها است خارج از ایران زندگی میکنم و هیچوقت اقبال این را نداشتم که از نزدیک جشنواره فجر را دنبال کنم و دورادور و تنها از طریق اخبار در جریان قرار میگرفتم. میدانم هر سال مستندسازان نارضایتیهایی داشتهاند و واقعا اگر این جشنواره میخواهد تبدیل به یک جشنواره تمام و کمال برای سینمای ایران شود، باید نگرش و رویکردش را به سینمای مستند و کوتاه و فیلمسازان این دو حوزه تغییر بدهد.
مستند «خانه» با نگاهی به شرایط افغانستانیهای مهاجرت کرده به ایران و مشکلات آنها ساخته شده است. قسمت اعظم این فیلم در درون خانه و مناسبات خانوادگی آنها میگذرد و فضای آرام و بدون تنش فیلم با ریتمی ملایم پیش میرود. به نظرم این ریتم تعمدا از سوی شما انتخاب شده. آیا قصد شما نزدیکی هرچه بیشتر مخاطب و پیوند اشتراکات انسانی آنها بوده است ؟
بله در مورد ریتم فیلم، انتخاب شخصی من بوده و استایل شخصی من است که در بقیه فیلمهایم هم وجود دارد. برای من مهم است که مخاطب در فضای فیلم جا بیافتد و ریتم آن فضا را کاملا درک کند. با افراد خانواده آشنا شود و با روزمرگی آدمها زندگی کند. بخش دیگر آن بر میگردد به مسئله فرهنگی که چه در فرهنگ ما و چه افغانستان و اصولا خانوادههای سنتیتر وجود دارد. به این معنی که بخش بزرگی از بروز احساسات از طریق ناگفتهها، ژستها و جملات کوتاه و سمبلیک تفاق میافتد. برای من مهم بود که این هم در فضای فیلم در بیاید. ما در شرق عادت نداریم رودررو، موضوعی را عمیقا بررسی کنیم. خصوصا در خانوادههایی که نظام طبقاتی در آن حاکم است، پدر اگر حرفی هم میخواهد به فرزندانش بزند از طریق مادر ارجاع میدهد یا با اخم و نگاه. میخواستم این شیوه مراودات از طریق استعارههایی ساده و کوچک و سکوتها بین اعضای خانواده، در استایل فیلم هم نمود پیدا کند. این شیوه مراودات شرقی قابل انطباق بود با استایل شخصی من که به عنوان مشاهدهگر رفتار میکنم و اجازه میدهم که مخاطب خودش در فضا غوطه بخورد و از طریقی معماریای که در سینمای فیلم پیدا میکند، خودش با کاراکترها ارتباط بگیرد و من به مخاطب چیزی را القا نکنم.
تجربه مهاجرت شما دلیل انتخاب این سوژه بود ؟ این تجربه چه کمکی به شما در روند ساخت فیلم داشت ؟
طبیعتا تجربه مهاجرت من، اولین دلیلی برای ساخت «خانه» بود. ۱۰ سال پیش از ایران مهاجرت کردم و دو، سه سال بعد از آن کنجکاو مسئله مهاجرین افغانستانی به ایران شدم. تجربه زیستی مستندساز همیشه میتواند در هدایت شیوه و بینش او نسبت به سوژه بسیار موثر باشد. به این تجربه خیلی اهمیت میدهم و البته به این معنی نیست که فیلم بهتری بسازید اما حداقل میتواند در هدفگذاری برای چرایی ساخت فیلم تاثیر عمیقتری داشته باشد و شاید به لحاظ اخلاقی شما را در جایگاه درستتری قرار بدهد. طبیعتا شرایط زندگی من در کشور اروپایی با شرایط مهاجرین افغانستانی در ایران، زمین تا آسمان فرق میکند اما یک سری احساسات مشترکی در مهاجرت انسانها ثابت است.
پروسه ساخت «خانه» به چه صورتی بود ؟
پروسه ساخت «خانه» به این شکل بود که من کالکتیوی در ایران دارم و سه فیلمسازی هستیم که در سال ۲۰۱۵ کالکتیو داکمانیاکس را راهاندازی کردیم. هدف ما این بود که حتما به صورت مستقل فیلم بسازیم. من علیرغم اینکه در اروپا بودم و در مارکتهای مختلفی رفتوآمد داشتم و تهیهکنندگانی بودند که میخواستند در پروژهای همکاری داشته باشم اما تصمیم گرفتم فیلم اولم را کاملا مستقل بسازم. در بحث فاندریزینگ و تهیه سرمایه، بهتر خودم را محک بزنم و از این قضیه خوشحال هستم. مستقل کار کردن سختیهای خودش را به لحاظ تامین بودجه دارد ولی در انجام پروسه چیزهای زیادی یاد گرفتم بهعلاوه آنکه همزمان در پیچینگهای مختلفی هم شرکت میکردم. همزمان با فیلم ساختن آن را مینوشتم. فیلم یکی دو سالی فقط به عنوان مشاهدهگر ساخته شد و از یک جایی به بعد از طریق اینستاگرام و اتفاقی نوشتههای کاراکتر اصلی را پیدا کردم که احساس کردم خیلی میتواند به تجلی درست کاراکتر اصلی فیلم (از آن جهت که او درونگرا است) کمک بکند. بخشی از ویس اُوری که در فیلم است نوشتههای خود کاراکتر است و بخشی را با هم نوشتیم تا در نهایت بتوانیم روایت درستی از چیزی داشته باشیم که در سر کاراکتر میگذرد. کالکتیوی که داشتم در دو بخش تهیه و نوشتن فیلم کمک کردند و با کار گروهی و مستقل فیلم را جلو بردیم و بعد از آن نهادهای بینالمللی خوبی هم به فیلم پیوستند. مثل ساندنس، ویزیون سودرز، جشنواره بوسان که کمک کردند فیلم را استاندارد جلو ببریم ،چون من بخشی از پست پروداکشن فیلم و تدوین را در فرانسه انجام دادم و از این جهت بسیار هزینهبر بود ولی دوست داشتم حداقل تدوین را با کسی انجام بدهم که کارش را قبول داشتم.
سودای سیمرغ این دوره از جشنواره را در سر دارید ؟
راستش نه. خیلی صادقانه بگویم که ممکن است متظاهرانه هم به نظر برسد اما برای من دیده شدن فیلم در جشنواره فجر مهم بود و از این قضیه اظهار تاسف میکنم که فیلم پشت ویترین جشنواره فجر ماند و حتی اصحاب رسانه و منتقدان هم فیلم را ندیدند. وقتی فیلم دیده نشده، سیمرغ گرفتن یا نگرفتن اهمیتی ندارد. وقتی فیلم به صورت واقعی و عینی جزء بدنه جشنواره نبوده، سیمرغ گرفتن فقط به افتخارات فیلم اضافه میکند و متاسفانه آن اتفاقی که باید بیفتد نیفتاده است..
برای نمایش و اکران مستند «خانه» در ایران چه برنامهریزیای دارید ؟
برای نمایش در ایران طبیعتا سوداهای زیادی در سر دارم. البته در شرایط پاندمی همه چیز تغییر کرده و «خانه» تا به امروز همه جا فقط آنلاین نمایش داده شده و در فرانسه هم با توجه به اینکه امکان نمایش در سینما وجود دارد، برنامههای زیادی داشتم و با پخشکنندهها صحبت کردم اما صف طولانیای برای اکران فیلمها وجود دارد که طبیعتا در ایران هم به همین شکل است. امیدوارم بعد از پاندمی امکان نمایش آن در هنروتجربه فراهم شود و اگر نشد از پلتفرمهای آنلاین برای نمایش آن استفاده میکنم. خیلی برایم مهم است که پخش فیلم دموکراتیزه شود. از آنجایی که خودم و همکارانم پخش کننده فیلم هستیم، از بهترین امکان نمایش فیلم استقبال میکنیم و امیدوارم به محض شرایط مساعد امکان نمایش گسترده آن فراهم شود. تعارف نداریم در سینما جایی که به مسئله افغانستانیها میپردازند، کم است. البته یادآوری میکنم که فیلم دیگری را هم سال گذشته در مورد تلاشهای یک گروه راک موسیقی جوانان افغانستانی در ایران و با کالکتیو داکمانیاکس ساختیم با عنوان «تارهای ممنوعه» که من تهیهکننده آن بودم. این فیلم هم در ایران هیچ پخشی ندارد و فقط در جشنواره سینماحقیقت سال گذشته نمایش داده شد و مشتاقم شرایطی فراهم شود که هر دو فیلم با هم در ایران دیده شوند.
پروژه آتی شما چیست و در حال حاضر چه پروژهای در دست دارید؟
تابستان فیلمبرداری فیلم جدیدی را در فرانسه شروع کردم و مشغول ساخت آن هستم و فعلا در حال نوشتن پروژه جدید با سه تا از دختر بچههای فیلم «خانه» هستم. پروژهای متفاوت در رابطه با دوران بلوغ که احتمالا بهار به ایران میآیم و فیلمبرداری اولیه را شروع میکنم.
منبع: هنر و تجربه
نظرات