رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 23 خبر


  • دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • الإثنين ۲۰ شوال ۱۴۴۵
  • 2024 Monday 29 April

کارگاه کاظم دانشی با عنوان «کارگردانی فیلم کوتاه» در جشنواره فیلم «۱۰۰» برگزار شد. به گزارش سینماخانه و به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم ۱۰۰، کارگاه «کارگردانی فیلم کوتاه» با تدریس کاظم دانشی فیلمساز روز پنجشنبه ۱۱ اسفندماه همزمان با دومین روز برگزاری این رویداد در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. کاظم دانشی در […]

کارگاه کاظم دانشی با عنوان «کارگردانی فیلم کوتاه» در جشنواره فیلم «۱۰۰» برگزار شد.

به گزارش سینماخانه و به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم ۱۰۰، کارگاه «کارگردانی فیلم کوتاه» با تدریس کاظم دانشی فیلمساز روز پنجشنبه ۱۱ اسفندماه همزمان با دومین روز برگزاری این رویداد در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

کاظم دانشی در ابتدا با اشاره به آثاری که در این دوره از جشنواره فیلم «۱۰۰» دیده است، گفت: برخی فیلم‌ها واقعا درخشان و از نظر کارگردانی، پرداخت و روایت استاندارد بودند. به نظرم در حال حاضر سازندگان این آثار ورودشان به سینمای حرفه‌ای دیر شده است! برخی تولیدات استان‌ها هم بسیار برایم هیجان‌انگیز بود اما به نظرم یکی از سخت‌ترین فیلم‌ها از لحاظ ساخت، فیلم‌های صدثانیه‌ای است. چون محدودیت زمان برای روایت و طرح مساله کار را سخت می‌کند.

ویژگی‌های یک فیلم خوب چیست؟

این کارگردان ادامه داد: در دنیا برای یک فیلم خوب ویژگی‌هایی وجود دارد که یکی از آن‌ها تک سکانس و تک لوکیشن بودن است. ویژگی بعدی، شگفتی در داستان است. باید بتوانید در قصه خود یک مساله و یک کشمکش را مطرح کنید، غافلگیری در پایان‌بندی هم از دیگر ویژگی‌هاست که البته در بسیاری از فیلم‌ها وجود ندارد. بسیاری از فیلم‌ها همین مولفه‌های اولیه را هم ندارند چون خیلی‌ها درگیر فرم می‌شوند. در حالی که قصه باید به شما از فرم بگوید و بگوید با چه فرمی باید یک قصه را تعریف کنید.

دانشی افزود: بسیاری از این فیلم‌ها بر اساس داشتن یک لوکیشن خوب ساخته شدند اما در ابتدا به فرم فکر کرده‌ و به قصه توجه نکرده‌اند. فیلم‌های صدثانیه‌ای که چند لوکیشن دارند، درآوردن روایت از آن‌ها خیلی سخت است. خیلی از فیلم‌ها مقدمه ندارند و برخی به سبک فیلم‌های بلند چنین فیلم‌هایی می‌سازند. خیلی از فیلم‌های کوتاه در دقیقه دهم هنوز مساله خود را تعریف نکرده‌اند که این درست نیست! در فیلم‌های صد ثانیه‌ای هم باید در ده ثانیه اول مساله خود را بگویید تا بدانیم قصه چیست، اتفاقا این ورودیه هرچه پرشورتر هم باشد فیلم جذاب‌تری می‌شود.

در فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای باید شعار داد

این کارگردان سینما تاکید کرد: در فیلم صد ثانیه‌ای باید حرف زد و شعار داد و یک نتیجه‌ای از آن گرفت. باید نگاه جدیدی به یک موضوع ارایه کرد. به نظرم یک فیلم‌ساز با نگاه و جهان‌بینی خود زنده است، حالا با هر رویکرد سیاسی و اجتماعی. در فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای هم باید نگاه خود به جهان هستی را منتقل کنید. داشتن یک حرف و نگاه نو درباره یک مساله تکراری، مهم است. چون دیگر همه موضوعات گفته شده و دنیا تشنه نگاه جدید به مسایل تکراری است. پس شما باید راهکار و نگاه خود را ارایه بدهید. در سراسر دنیا همه آدم‌ها دنبال یک نگاه و حرف تازه هستند که شما برای آن‌ها بگویید. بشریت در سراسر دنیا در بدترین شرایط اخلاقی قرار دارد و دنیا به دنبال این است که یک حرف نو بشنود.

وی گفت: در چند دقیقه اولیه فیلم و به عبارتی در یک ششم ابتدایی فیلم مساله خود را مطرح کنید. خیلی وقت‌ها وقتی مساله دیر مطرح می‌شود شما دیگر نمی‌توانید نگاه و راهکار خود را جا بیندازید. اساسا ساختار فیلم کوتاه در فیلمنامه و کارگردانی متفاوت‌تر از فیلم بلند است. مثلا اساسا فلش بک در یک فیلم صد ثانیه‌ای منسوخ شده است. گرچه جشنواره‌های مبتنی‌بر فرم گرایی در جهان وجود دارد اما به طور کلی درگیری‌های فرمی در جهان منسوخ شده است و باید قصه تعریف کرد.

دانشی تاکید کرد: فرم هم براساس تاثیر و نتیجه شما باید شکل بگیرد نه اینکه شما بر اساس خوش‌آمد یک جشنواره و یک تهیه‌کننده بخواهید فرم فیلم‌تان را انتخاب کنید. جشنواره‌ها از این منظر آسیب دارند و کارگردانان را خراب می‌کنند. یعنی شما برای جشنواره فیلم می‌سازید اما مخاطب را فراموش می‌کنید. فیلم «قصر شیرین» آقای میرکریمی که ممکن است در ظاهر چیز عجیب و غریبی نباشد، اما شما در تمام طول فیلم به تماشای آن می‌نشینید، چون آقای میرکریمی ابتدا قصه می‌گوید، نگاه خود را ارایه می‌دهد و بر اساس فرم فیلم نمی‌سازد.

وی افزود: گاهی بچه‌ها برای اینکه بخواهند توانایی‌ خود را نشان بدهد، در حالی که هیچ کارکردی ندارد و در خدمت روایت و قصه نیست. گاهی به گونه‌ای فیلمبرداری می‌شود که انگار تبلیغ «چی‌توز» ساخته است! گاهی بچه‌های استان‌ها تصاویری می‌گیرند که بگویند شهر ما قشنگ است، یا کارگردان‌هایی به خارج از ایران می‌روند و مثلا در همان اول نمایی از برج ایفل می‌دهند! این به گونه‌ای شلنگ تخته انداختن است برای اینکه داوران را راضی کنند تا به آن‌ها جایزه بدهند. این باعث ریزش مخاطب می‌شود و گاهی به اندازه استادیوم آزادی هم تماشاگر به تماشای یک فیلم نمی‌نشیند. اولویت ابتدا قصه و بعد فرمی که آن قصه را تاثیرگذارتر کند، است.

یک فیلم به روحش زنده است

دانشی بیان کرد: در دنیای امروز سینما دیگر همه خط فرضی را بلد هستند پس فیلم به روحش است که زنده است، باید در فیلم زندگی باشد. وقتی درگیر تکنیک و جنگولک بازی‌های آن می‌شوید، روح فیلم می‌میرد و ما با یک فیلم خشک و مهندسی‌شده است، طرف می‌شویم. گاهی برخی فیلم‌ها به مثابه یک تیزر تبلیغاتی هستند! درگیر تکنیک و فرم شدن، ابتدا روح فیلم را از شما می‌گیرد. بخشی از این روح داشتن فیلم، انتخاب بازیگر است.

وی ادامه داد: ما در فیلم کوتاه وقتی برای انتخاب بازیگر نمی‌گذاریم و هرکسی مفت‌تر بیاید بیشتر به او بازی می‌دهیم! مثلا چه اشکالی دارد در فیلم‌های کوتاه از بازیگر تیپیکال استفاده کنید که حس منفی بدهد؟ در خیلی از فیلم‌ها بی‌خود و بی‌جهت همه حرف می‌زنند در حالی که می‌شود بازیگری را آورد که با چشم خود حرف بزنند. این یک ضعف بزرگ است!

این کارگردان اظهار کرد: در بسیاری از فیلم‌ها می‌بینیم وقتی کسی عصبی می‌شود، سیگار می‌کشد، آیا ما نوع دیگری از عصبانی شدن نداریم؟ یا مثلا فیلمی از بلوچستان می‌بینیم اما تنها تفاوتش با فیلم تهرانی در این است که طرف با لباس بلوچی خیانت می‌کند، آیا نباید در چنین فیلم‌هایی مسایل بلوچستان را ببینیم؟ برخی سایت‌ها هم هستند که همه به آن‌ها مراجعه می‌کنند و از روی آن‌ها کپی می‌کنند! فکر می‌کنند کسی به جز آن‌ها این فیلم‌ها را ندیده است. فقط فیلم را ایرانیزه می‌کنند.

خیانتی که مدیران به فیلمسازان می‌کنند

کارگردان «علف‌زار» در بخش دیگری از صحبت‌های خود اظهار کرد: به نظرم ساخت تیزر فرهنگی خیانتی است که مدیران ما به فیلم‌سازان می‌کنند. مدیران گاهی نگاه کیلویی به بودجه‌ها دارند و با بودجه‌های کلان به زعم خود یک عالمه تیزر فرهنگی می‌سازند. به این ترتیب این کارگردان است که مخاطب را تماشا می‌کند و حاصل کارش عملا با بنرهای اتوبان فرقی ندارد! یعنی همین قدر فیک و مبتذل هستند.

وی یادآور شد: من هم البته تیزر فرهنگی ساخته‌ام اما برای ارتزاق و نفس کشیدن در سینما بوده است ولی هرچه فیلم‌ساز بتواند از این چیزها دوری کند، برایش بهتر است. چون این فیلم‌ها نه برای مخاطب است نه برای داور و صرفا برای مدیر است! خواننده سرود «سلام فرمانده» یک سرود خواند و گرفت و در ادامه برایش پنجاه کلیپ ساختند! یا مثلا آقای هلالی هم یک سرود خواند که گرفت اما هیچ‌کدام از این‌ها تیزر فرهنگی نیستند.

دانشی بیان کرد: وقتی قصه را طراحی می‌کنید، باید بدانید حرف آن قصه چیست. در راستای حرفی که می‌خواهید بزنید باید فُرم طرحی کنید. چه در فیلم کوتاه و چه در فیلم بلند همه عوامل می‌آیند تا فیلم خود را بسازند! مثلا بازیگر الکی داد می‌زند، نوید محمدزاده‌وار می‌خواهد رگ گردنش بیرون بزند، تا بگوید من هم بلد هستم. گریمور می‌خواهد رنگ زرد عقدی روی سر بازیگر بگذارد، صداگذار، تدوین‌گر و … همه و همه به نوعی هر آنچه خودشان در نظر دارند، می‌خواهند در فیلم پیاده کنند تا خود را نشان بدهند. در حالی که شما باید فقط قصه تعریف کنید.

دنبال گروهی باشید که اهل خودنمایی نباشند

وی توضیح داد: در همه فیلم‌ها چنین موضوعاتی وجود دارد. گویا همه از دایره تعریف شما خارج می‌شوند. سعی کنید با یک گروه همراه همکاری کنید، گروهی که اهل خودنمایی نباشند، این خودش یک نوع فُرم است. در چنین مواردی گاهی می‌بینیم فیلم‌هایی از آب درآمده‌اند که در جشنواره و محافل همه آن را هو می‌کنند! باید همه در خدمت قصه باشند.

این کارگردان سینما اظهار کرد: از هر چیزی که حواس مخاطب را پرت می‌کند، پرهیز کنید. نگذارید هر کس سر صحنه هر کاری می‌خواهد انجام دهند. قصه مثل بچه‌ای می‌ماند که باید آن را از یک رودخانه پرتلاطم به سلامت بگذرانید. چون همه می‌خواهند به نحوی آن را بزنند. این یک کار بسیار سخت است که باید بتوانید آن را مدیریت کنید. در واقع باید به همه شمشیر بزنید تا بگذارند شما قصه خود را تعریف کنید. بسیاری از کارگردانان طراحی خوبی دارند و فرم خوبی انتخاب کرده‌اند اما نمی‌توانند آن را اجرا کنند.

دانشی تصریح کرد: گاهی باید دید جذابیت بصری و رنگ و لعاب کار چقدر در خدمت داستان شماست. مثلا رنگ و لعاب روی فیلم «مسخره‌باز» نشسته است اما بعد از آن تعدادی فیلم می‌بینید که به تاثیر از آن، رنگ و لعاب الکی روی فیلم گذاشته‌اند که اصلا در خدمت قصه نیست.

وی عنوان کرد: اینکه شما چه تصمیمی برای آینده فیلم‌سازی خود دارید، یک موضوع شخصی است. اگر شما در منطقه سیستان و بلوچستان فیلم خود را نسازید، دیگرانی به منطقه شما می‌آیند و «شبی که ماه کامل شد» می‌سازند، یا در کردستان فیلم‌هایی می‌سازند که اصلا لهجه درستی هم ندارند یا آنقدر در آن مناطق بازیگر تربیت نشده است که مثلا امیر جعفری را می‌برند تا فیلم بازی کند!

این فیلمساز ادامه داد: در بلوچستان مثلا همه ابتدا به سراغ قصه‌های مواد مخدر و ریگی می‌روند اما چه کسی باید مهمان‌نوازی و شریف بودن آن‌ها را نشان بدهد؟ مگر آنجا همه مسایل معطوف به مواد مخدر است؟ اگر فیلمسازی از منطقه خود فیلم نسازد، فیلمسازان دیگر می‌آیند در منطقه زندگی‌اش فیلم می‌سازند و همیشه چنین فیلم‌هایی یک حالت ساختگی پیدا می‌کنند.

این کارگردان توضیح داد: در مسایلی که وجود دارد باید ببینید دغدغه شما چیست؟ مثلا اگر پیش یک مدیر فرهنگی بروید می‌بینید هر مدیر فرهنگی در ابتدا می‌گوید مساله‌اش جمعیت است در حالی که این موضوع ممکن است مساله شما نباشد، پس از میان مسایل روز باید درباره آنچه دغدغه شماست فیلم بسازید.

در «علف‌زار» اینگونه نبود که هر کس برای خودش فتوا بدهد

دانشی با اشاره به تجربه ساخت فیلم سینمایی «علف‌زار» گفت: من سال‌ها مستند جنایی ساخته بودم و به همین دلیل عوامل فیلم با من همراه بودند. اینطور نبود که هرکسی برای خود فتوا بدهد! من از آن چیزی که تجربه و زیست کرده بودم، فیلم می‌ساختم. گاهی اما کارگردانان به اندازه عوامل از مساله فیلم آگاهی دارند که این یک فاجعه است.

وی ادامه داد: «علف‌زار» یازده بار بازنویسی‌ شد. من البته دچار وسواس نشده بودم اما ارشاد هربار بر آن اصلاحیه می‌زد و من مجبور بودم دوباره آن را بنویسم. به همین ترتیب ۹ ماه مراحل اخذ پروانه ساخت طول کشید آخر سر هم یک فیلمنامه به ارشاد دادم، اما یک چیز دیگر ساختم چون دولت عوض شد! درواقع به دولت قبلی یک فیلمنامه دادم و به دولت بعدی یک فیلم متفاوت از فیلمنامه قبلی ارائه کردم. این البته از خوش‌شانسی من بود!

دانشی توضیح داد: خیلی وقت‌ها شما سر صحنه می‌روید، تهیه‌کننده یا عوامل می‌گویند از زوایای متفاوت فیلم بگیرید. اگر قبل از فیلمبرداری دکوپاژ دقیق داشته باشید، بازی‌های شما بهتر و بکرتر درمی‌آید. سر «علف‌زار» کل راش‌های من با آنچه تحویل دادم، تقریبا برابر بود و هیچ چیز اضافه‌ای نداشتم. فیلمبرداری من هم ۳۵ روز طول کشید.

فیلمنا‌مه مثل قرمه‌سبزی است!

وی درباره سوالی درباره بازنویسی متعدد فیلمنامه هم مطرح کرد: فیلمنامه مثل قرمه‌سبزی است و باید جا بیفتد. من حتی گاهی فیلمنامه را به مادرم هم می‌دهم تا بخواند. مثلا یک بار مادرم گفت خانمی که در فیلمنامه نقشی دارد، چقدر غر می‌زند. آنجا متوجه شدم باید تغییرش بدهم تا موجب سردرد مخاطب نشود.

این فیلمساز مطرح کرد: فیلمنامه جدیدم را هم تاکنون ۶ بار بازنویسی کرده‌ام و دیروز نسخه‌ای از آن را به ارشاد داده‌ام. حس می‌کنم ارشاد هم از دست من عاصی شده و عکس من را آنجا گذاشته‌اند و مدام با دارت روی آن می‌زنند! من سکانسی در «علفزار» داشتم که در راهروهای ارشاد گریه کردم و گفتم که آن را درنیاوردید ولی به طور کلی در ارشاد حرف آخر را شما می‌زنید یعنی باید بگویید چشم! چون شما چند میلیارد برای ساخت فیلم هزینه کرده‌اید و دستتان زیر ساطور آنهاست. جاهایی باید به حرف آنها تن بدهید.

وی گفت: فیلمساز نباید در جناح‌بندی اینستاگرامی قرار بگیرد باید برای همه مخاطبان فیلم بسازد، نمی‌شود به مخاطب «بخارست» بی‌احترامی کرد. به نظرم ما به امثال مسعود اطیابی مدیونیم چون چرخ بسیاری از سینماها با همین فیلم‌ها می‌چرخد، اگر چنین فیلم‌هایی نباشد و سینما جمع شود منِ نوعی هم نمی‌توانم «علفزار» بسازم. آن‌ها هم به سینما لطف می‌کنند.

دانشی در پایان خاطرنشان کرد: گاهی باید سرمایه‌گذار را گول بزنید. سینما بیزنسی است که دو دو تای آن چهارتا نمی‌شود و واقعا یک صنعت شکست خورده است. ما باید کسی را پیدا کنیم که به این صنعت علاقه داشته باشد البته این به معنای این نیست که سرمایه دیگران را به فنا بدهیم. من هم سرمایه‌گذارم را گول زدم اما شش یا هفت میلیارد تومان چک و سفته دست سرمایه‌گذار دادم، گرچه توانستم بودجه سرمایه‌گذاران را برگردانم اما به نوعی با جوانی خودم بازی کردم.

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار