اگر از اصابت چکش پیام‌های اخلاقی و فرهنگی لیبرالی بر سرتان در یازده ماه ابتدایی سال میلادی جا خالی داده‌اید، شبکه اچ بی او مکس سریال «شرکت بابانوئل» (.Santa Inc) را درست برای امثال شما ساخته است.

داستان این مثلاً سریال انیمیشنی، یک دختر صهیونیستی را نشان می‌دهد که درصدد چوب لای چرخ کریسمس مردسالارانه‌ای بگذارد که «جملگی مرد و همگی سفیدپوست» است. او می‌خواهد اولین زن صهیونیستی باشد که نقش بابانوئل را بازی می‌کند.

سارا سیلورمن نقش این دخترک صهیونیست را بازی می‌کند؛ سیلورمن از بزرگ‌ترین حامیان اسرائیل نیز هست. سث روگن نقش رئیس بابانوئل‌ها را بازی می‌کند؛ سث روگن فردی کافر و بی‌دین است لذا بازی‌کردن در نقش یکی از نمادهای مسیحیان (بابانوئل)، از نکات قابل‌تأمل این سریال است.

اِلف (دخترک صهیونیستی) از رهبر بابانوئل‌ها طلب می‌کند که چرا فقط مردان سفیدپوست باید نقش این شخصیت (بابانوئل) را بازی کنند؟ در نهایت این دخترک باید شایستگی خود را به ستاد کریسمس که جملگی مرد هستند، ثابت کند.

این سریال مملو از شوخی‌های شنیع و رکیک کارهای اخیر سارا سیلورمن و سث روگن است. نمادسازی از مردان سفید پوستی که کم از یک حیوان ندارند و به زنان نگاه ابزاری دارند.

اولین تیزر پخش شده از «شرکت بابانوئل» تا امروز ۹۳۴ هزار مرتبه در یوتیوب دیده شده است. علی‌رغم تلاش‌های یوتیوب برای پنهان کردن «دیس لایک‌ها» * این ویدئو ۱۹۱ هزار «دیس لایک» (Dislikes) در مقابل فقط ۴ هزار «لایک» دارد! این حقیقت یعنی: فاجعه قرن!

شبکه اچ بی او قسمت کامنت‌گذاری زیر ویدئوهای این سریال در یوتیوب را بسته است. این امر به منزله خفه کردن صدای مخالف است. زمانه‌ای بود که لیبرال‌ها علی‌الظاهر به دنبال آزادی بیان بودند اما آنان امروزه حرف‌های مخالف را سانسور می‌کنند.

در سایت آی ام دی بی (IMDB) این سریال فقط یک ستاره از ده ستاره را از میان بیش از یازده هزار رأی‌دهنده گرفته است!

این سریال با امتیاز فقط ۴% رضایت در سایت راتن تومیتوز به شهرت بدترین سریال نایل شده است.

این میزان نظر منفی واکنش‌های سث روگن را به همراه داشته است. او منتقدان سریال خود را نژادپرست خواند و در صفحه توییترش توهین‌های رکیک روانه آنها کرد. روگن در ملأعام ضدیت خود با سفیدپوستان را اعلام کرده بود. جالب خود او سفیدپوست است! او در مصاحبه‌ای یا اینترتینمنت ویکلی گفت: من همه تلاشم را می‌کنم تا فیلم‌ها و سریال‌هایی بسازم که کمترین میزان ستاره سفیدپوست را دارد. من سعی خود را می‌کنیم که با نویسندگان و بازیگران از نژادها و جنسیت‌های مختلف کار کنم.

روگن از تنفر خود از نحوه برخورد مسیحیان با یهودیان افزود: «کاش می‌شد در جایی زندگی کنیم که پیشگویی مسیحی در آنجا نبود. فکر خوبیه که جایی بریم که نباید همه بمیرند تا قیامت شود.»

با هر متر و معیاری «شرکت بابانوئل» تبدیل به فاجعه افکار افراطی لیبرالی شده است. تا امروز به‌غیر از ورایتی و هالیوود ریپورتر هیچ منتقد حرفه‌ای دیگری این فاجعه را نقد نکرده‌اند. ورایتی با لحنی که احساسات سث روگن کافر و سارا سیلورمن صهیونیست را خدشه‌دار نکند به ضعیف بودن اثر اشاره داشت.

اگر به تاریخ پیدایش «بابانوئل» بنگریم، تلفیقی از رسوم مردم شمال اروپا با مسیحیت در قرن پنجم فلسفه «بابانوئل» شکل گرفت. کادو آوردن او برای کودکان و سواری بر سورتمه‌ای که توسط گوزن‌های شمالی کشیده می‌شود.

اما چپ‌گرایان افراطی هالیوود «بابانوئل» را نماد دیگری از مردسالاری می‌بینند که باید در وهله اول نابود و سپس جایگزین شود.

سث روگن در واکنش به نقدهای منفی سریال در صفحه توییترش نوشت: انگار ما خیلی از سفید پوستانی که نژاد خود را برتر می‌دانند را عصبانی کرده‌ایم. فقط کافی است که کامنت‌های زیر این پست را بخوانید.

لیبرال‌ها همیشه از یک تاکتیک تکراری استفاده می‌کنند: به‌مجرداینکه مردم از یک فیلم یا سریال هالیوودی انتقاد کنند، لیبرال‌ها برچسب‌های «نژادپرستی» و «ضد زن» را به آنان می‌زنند.

«شرکت بابانوئل» مثلاً سریالی است درباره کریسمس اما برای کسانی ساخته شده که از کریسمس متنفرند و افرادی این سریال را ساخته‌اند که خود نیز از کریسمس متنفرند.

شایعاتی حاکی از آن است که سث روگن پیش‌بینی چنین واکنش تندی را می‌کرد. حتی واکنش خود را با تیم دست‌اندرکاران پخته کرده است. اما سؤال این است که چرا از اول همچنین سریالی بسازند؟

پرواضح است، چپ‌گرایان در تلاش‌اند تا به خود و دیگران ثابت کنند که تمامی مسائلی که درباره آنها شبانه‌روزی می‌نالند، ریشه در حقیقت دارد.

مطالبه «نژادپرستی» بسیار بیشتر از تولید رفتارهای «نژادپرستانه» است. لیبرال‌ها طوری رفتار می‌کنند که انگار تروریست‌های سفیدپوست در کوچه و خیابان‌ها مخفی شده‌اند تا یقه مردم را بگیرند!

فقط به ماجرای کذایی جوزی اسمولی بنگرید؛ ستاره سریال «امپایر» (Empire) سال گذشته به کتک خوردن توسط دو سفیدپوست، تمارض کرد. به این ماجرا مفصلاً در گزارشی دیگر خواهیم پرداخت.

این نحوه تاکتیک‌های لیبرال‌ها را در مسائل دیگر می‌بینیم. پرونده کایل ریتِنهَوس را بیاد بیاورید، هالیوودی‌ها و لیبرال‌ها درصدد قصاص یک جوان بی‌گناه سفیدپوست بودند.

لاپوشانی جنایت یک سیاه پوستی که نژاد خود را برتر می‌داند از نمایش‌های ریاکارانه هالیوودی‌ها است. دارل برکس چند روز پیش یا زیر گرفتن مردم در مراسم کریسمس شش نفر من‌جمله یک خردسال را کشت و شصت نفر را زخمی کرد. رسانه‌های لیبرال تیتر این خبر را نه‌تنها در راس صفحه‌هایشان قرار ندادند بلکه تیتر جالبی به آن دادند.

«یک خودرو شاسی‌بلند چند نفر را کشت و عده ناچیزی را زخمی کرد»

گویا خودروها در دنیای لیبرال‌ها، خودجوش آدم زیر می‌گیرند و مردم را به خاک خون می‌کشند!

به‌جای آنکه هالیوودی به فکر اتحاد و برادری میان باشند، آنها فقط درصدد تفرقه‌افکنی و ایجاد رفتارهای افراطی هستند. منشور اخلاقی لیبرال‌ها بر پایه گسترش تنفر میان نژادها و قومیت‌ها و جنسیت‌ها شکل گرفته است.

کارل مارکس فیلسوف قرن نوزدهم گفت: برای گمراه کردن، دشمنان خود را محکوم به جنایاتی که خود مرتکب می‌شوید، بکنید.

این تاکتیک آجر به آجر در سازه‌های لیبرال‌ها استفاده شده است.

لیبرال‌ها با برچسب زدن روی منتقدان خود، طوری وانمود کنند که تعداد بیشتر از انتظار آنها «نژادپرست» در دنیا وجود دارد.

کمپانی دیزنی از همین تاکتیک استفاده کرد تا از شر جینا کارانو خلاص شود.

* کمپانی یوتیوب برای جلوگیری از «دیس لایک»هایی که زیر ویدئوهای خبرگزاری کاخ سفید و مابقی ویدئوهای لیبرال‌ها می‌خورد، دیگر تعداد دیس لایک‌ها را نشان نمی‌دهد. گویا با این امر احساسات ظریف جو بایدن و دیزنی و وارنر بروس و امثالهم خدشه‌دار نمی‌شود.

منبع: سوره سینما