رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
  • الخميس ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Thursday 28 March

یک نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی فیلم «نفس» را اثری به دور از پروپاگاندا دانست که از حقیقت سخن می‌گوید. محمدرضا محقق منتقد و مدرس سینما یادداشتی را درباره فیلم «نفس» ساخته نرگس آبیار به نگارش درآورده که در آن از ویژگی های فیلم «نفس» از جمله توجه کارگردان به جزئیات، روایت بکر، بازی گرفتن […]

یک نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی فیلم «نفس» را اثری به دور از پروپاگاندا دانست که از حقیقت سخن می‌گوید.

محمدرضا محقق منتقد و مدرس سینما یادداشتی را درباره فیلم «نفس» ساخته نرگس آبیار به نگارش درآورده که در آن از ویژگی های فیلم «نفس» از جمله توجه کارگردان به جزئیات، روایت بکر، بازی گرفتن از بازیگران، خلق جهان ذهنی یک کودک و … سخن گفته است.

«این حالا دیگر تبدیل به نشانه ای از سبک نرگس آبیار شده است که فیلم هایش سرشار از جزییات کارآمد در روند درام و مبتنی بر محوریت داستان است. فیلم «نفس» مجموعه ای متراکم از خلاقیت ها، دقت ها، اشارت های محتوایی، آفرینش های جذاب بصری و البته چفت و بست محکم روایت بکر و در نهایت، بازی های روان و بسیار خوبی است که قاعدتا همگی به لطف پشتکار و تلاش های نویسنده و کارگردانش به دست آمده است.

این حالا دیگر تبدیل به نشانه ای از سبک آبیار شده است که فیلم هایش سرشار از جزییات کارآمد در روند درام و مبتنی بر محوریت داستان است.

«آن» های زیبایی شناسانه و داستانی در تلفیق با خلاقیت خیره کننده او در تنظیم اجزای بصری و روایی فیلم.

این ویژگی ارزشمند در «شیار ۱۴۳» به خوبی به منصه ظهور رسید و همانطور که گفتیم، به شکل امیدوارکننده ای در «نفس» ادامه یافت.

جهان روایی فیلم که از منظر یک کودک خردسال انتخاب شده با ابتکار جذابی، به بازآفرینی خیلی از چیزهایی دست می زند که نوستالوژی ذهنی و تجربیات عملی خیلی از ما اهالی دهه شصت بوده است.

علاوه بر این البته خلق جهان ذهنی کودک راوی فیلم در بسیاری از مواقف و مواضع هم خاصیتی عمومی و جهانشمول دارد و به همین دلیل هم هست که هر کودکی و حتی هر مخاطبی با آن به یک همذات پنداری معصومانه می رسد.

«نفس» به جهت فیلمنامه یک درام معتنابه بصری است. یعنی اجزای بصری کاملا در پیوند با روایت، کارامد هستند و تقریبا می شود گفت هیچ جزء الصاقی به مثابه نماد یا نشانه ندارد که بنا باشد با یک اشاره فرامتنی یا با اتکاء به خوانش و سابقه ذهنی مخاطب، مورد استفاده قرار گیرد و این نکته فوق العاده مهم و قابل توجه است.

تقریبا و بلکه تحقیقا می شود گفت تک تک انتخاب ها و عناصر، چه در جایگاه انتخاب و چه در اجرای بصری، موفق از آب درآمده اند؛ از انیمیشن ها تا نریشن ها و از بازی ها تا نقش های فرعی؛ از موسیقی تا فاصله گذاری ظرافت های فیلمنامه ای و از اشارت های تاریخی تا دقت های کارگردانی.

این وضعیت حتی در انتخاب لوکیشن های جهان داستانی فیلم و جهان واقعی آن دوران هم به طرز جذاب و درخوری لحاظ شده است و جالب آنکه در هیچ موردی از کار بیرون نمی زند.

از لهجه قمی غلیظ تا گویش یزدی و از غربتی ها تا بچه ها. همگی در جای درست خود به تنش آفرینی و جلوبرندگی روایی دست می زنند و چقدر هم درست و بجا.

فیلم البته پروپاگاندا نیست. چه در فرم و چه در مضمون. اصلی ترین نشانه اش، روایت بکر و واقعی و شخصیت پردازی مردمی و اصیل آن است و وفادار ماندنش به تجربه و واقعه.

دلایل دیگری هم دارد که از پایان بندی نفس گیر و تلخ تا برخی اشارت ها در بازآفرینی وقایع تاریخی خاصی را که در اثنای فیلم مورد توجه واقع می شوند، شامل می شود.

مهمترین وجه و خاصیت «نفس» اما به بازی بازیگر نقش بهار مربوط می شود که به طرز فوق العاده ساده و واقعگرا و باورمند و اعجاب آوری، کودکانه و همذات پندارانه است.

نگارنده به شخصه بعد از سال ها و به طرزی عمیق و نفس گیر، با بهار و همه حرکات و سکنات و ذهنیات و رفتارها و آرزوهایش همذات پنداری کرد!

و این در سینمای ایران تقریبا به چیزی در حد محال تبدیل شده است!

فیلم «نفس» روایت گرم و ریتم درستی دارد. با آنکه در کمیت و کلیت، استعداد کشدار و دافعه برانگیز شدن را داراست اما خوشبختانه به آن سمت نمی رود.

شاید – که نه، حتما- یکی از مهمترین دلایل این امر بازی های خوب فیلم است. تقریبا همه در ایفای نقش هایشان از جان مایه گذاشته اند و فرقی نمی کند که بازیگر اصلی فیلم با بازی اعجاب آور دخترک خردسال بوده باشند یا بازیگر یک سکانس، مثل کاری که جمشید هاشم پور یا ماه چهره خلیلی به انجام رسانده اند.

گفتیم که «نفس» فیلم پروپاگاندا نیست؛ فیلم واقعیت است و حقیقت، فیلم مردم است و انسانیت، فیلم تاریخ است و انسان، فیلم ایران است و خانواده.

بنابراین نمی تواند پروپاگاندا باشد. اگر هم باشد چه باک؟ و چه خوب! چه چیزی برتر و والاتر از اینها که گفتیم، که ارزش تبلیغات داشته باشد در این جهان؟

نکته دیگری که باید اینجا مورد اشاره قرار داد نگاه کودکانه و جهان تخیلی یک دختربچه مستعد و کتابخوان است که به خوبی در اجزاء و عناصر ریز و درشت زندگی اش ظهور و بروز یافته و تا آنجا که توانسته و به بهترین وجه مقدور و ممکن به او نزدیک شده است.

در واقع رمز موفقیت فیلم نرگس آبیار هم در همین نکته نهفته است. اینکه او توانسته جهان ذهنی و عینی یک کودک را در مسیر وقایع تاریخی ایران معاصر به تصویر بکشد ولی نه از سویی در ورطه کودک – بزرگ گل درشت غیر قابل باور بیفتد و نه از طرف دیگر به فانتزی صرف مبتلا شود.

حرکت در یک مسیر نرم، روان و البته به شدت سخت که نیازمند کاربلدی بالایی است و تمرین و تمرین و تمرین می خواهد و بس!

«نفس» فیلم تلخی است و چقدر خوب که کارگردان از رنج و تلخی ابا نداشته و دچار خود سانسوری نشده. چقدر خوب که پایان بندی فیلمش را به نفع عواطف و مصالح، تغییر نداده و چقدر خوب که همه این تمهیدات در مسیر اصلی کار نرگس آبیار امتداد یافته: ساختن یک فیلم خوب و جذاب.

و همه چیزهای خوب و ارزشمندی که آبیار می خواسته و توانسته بگوید هم از پس همین «خوب»ی و «جذاب»یتی است که در متن و بطن اثرش نمایان است و نهفته.

«نفس» فیلم شیرینی است و البته که در این شیرینی، سهم بازی فوق العاده کودک خردسال نازنینی که نقش بهار را ایفا می کند غیر قابل فراموشی است.»

منبع : خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار