رفتن به بالا

اخبار سینما، تئاتر و تلویزیون

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 29 March
کتاب "سینمای عباس کیارستمی" تالیف آلبرتو اِلِنا (کتاب سال سینمایی اسپانیا) با ترجمه‌ی زهرا میرآخورلی و فرامرز آشنای قاسمی

کتاب “سینمای عباس کیارستمی” تالیف آلبرتو اِلِنا با ترجمه‌ی زهرا میرآخورلی و فرامرز آشنای قاسمی منتشر شد.  وقتی نام “عباس کیارستمی” را در اینترنت جستجو می‌کنیم، نخستین سایتی که ظاهر می‌شود، سایت ویکی‌پدیا است. در معرفی وی در ویکی آمده است: “عباس کیارستمی، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، عکاس، تهیه‌کننده، گرافیست و کارگردان هنری بین‌المللی، همچنین شاعر و نقاش ایرانی بود.” شاید اگر ما هم مانند او آدم مشهوری بودیم، […]

کتاب “سینمای عباس کیارستمی” تالیف آلبرتو اِلِنا با ترجمه‌ی زهرا میرآخورلی و فرامرز آشنای قاسمی منتشر شد.

 وقتی نام “عباس کیارستمی” را در اینترنت جستجو می‌کنیم، نخستین سایتی که ظاهر می‌شود، سایت ویکی‌پدیا است. در معرفی وی در ویکی آمده است: “عباس کیارستمی، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، عکاس، تهیه‌کننده، گرافیست و کارگردان هنری بین‌المللی، همچنین شاعر و نقاش ایرانی بود.” شاید اگر ما هم مانند او آدم مشهوری بودیم، عباراتی چون نوازنده، مترجم، شاعر و . . . نیز در کنار حرفه اصلی‌مان نوشته می‌شد. البته نه این‌که بخواهیم توانمندی‌های کیارستمی بزرگ را نفی کنیم. هرگز. زیرا برای مثال، تصویر جلد کتابی که در دست دارید و در آن تعدادی اسب میان برف مشاهده می‌شوند، یکی از نقاشی‌های کیارستمی است. بگذریم از این‌که با دیدن این تصویر بر روی یک کتاب سینمایی، ناخودآگاه ممکن است به یاد فیلم زمانی برای مستی اسب‌های بهمن قبادی عزیز افتاده باشید. . . .

کتاب «سینمای عباس کیارستمی»، با این مقدمه‌ از “دکتر فرامرز آشنای قاسمی” که همراه با “زهرا میرآخورلی”، اقدام به ترجمه‌ی این کتاب کرده‌است، آغاز می‌شود. کتابی که این عبارات که توسط نویسنده آن، یعنی آلبرتو الِنا، نویسنده شهیر اسپانیایی بیان شده است، ما را به خواندن آن ترغیب می‌کند:

 این کتاب تفسیری از آثار کیارستمی است. تفسیری که شاید قابل‌بحث و حتی بحث‌برانگیز باشد، اما به دنبال ارائه‌ی تصویری منسجم از کارگردان و فیلم‌های اوست. برخلاف اغلب تحلیل‌های اغراق‌آمیز غربی درباره‌ی فیلم‌های کیارستمی (رویکردی خودمحور و بی‌فایده و زائد)، هدف این کتاب، بیشتر پرداختن به زمینه‌ها و مفاهیم بومی آثار این کارگردان است. رویکردی که احتمالاً در رسیدن به درک بهتری از برخی از زوایای مبهم آثار او مفید خواهد بود. به همین دلیل تا جایی که مشکل زبان اجازه می‌داد، با توجه ویژه‌ به منابع ایرانی‌ای که بدون شک او از آن‌ها تغذیه کرده است؛ در بستر غنی هنری و فکری ایرانی، به آثار کیارستمی نگاه کرده‌ام. همچنین، هرگاه ارائه‌ی توضیحات از حوصله‌ی متن اصلی خارج بوده، از پانویس استفاده نموده‌ام. . . .

این کتاب که اکثر فیلم‌های معتبر کیارستمی را مورد توجه قرار داده، صرفاً به تحلیل آثار کیارستمی نپرداخته است. خواننده با خواندن کتاب، نه تنها با تاریخ سینمای ایران، بلکه با برخی وقایع تأثیرگذار بر سینمای ایران در دهه‌های ۴۰ تا ۸۰ شمسی و حتی با برخی از پیش‌زمینه‌های ساخت فیلم‌های کیارستمی آشنا می‌شود. این موارد به نحوی ارائه شده‌اند که کتاب حالتی مستند نداشته و گویی شما مشغول خواندن رمانی هستید که نقش اول آن بر عهده عباس کیارستمی است.

کتاب "سینمای عباس کیارستمی" تالیف آلبرتو اِلِنا (کتاب سال سینمایی اسپانیا) با ترجمه‌ی زهرا میرآخورلی و فرامرز آشنای قاسمی

از نکات بارز این کتاب می‌توان به استفاده از صدها مرجع معتبر داخلی و خارجی و استفاده از زبان طنز در بسیاری از بخش های کتاب اشاره کرد.

کتاب کار بررسی را از نخستین کارهای کیارستمی آغاز و تا آنجا که توانسته به پیش می‌برد. از فضای نسبتاً آزاد فاقد ممیزی آثار کیارستمی در هنگام فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا پس از خروج از آن. اما طنز همه جا با ماست. مانند:

بزرگداشت معلم‌ها (۱۳۵۶)، قرار بود ادای احترامی ساده به معلمان باشد و در حضور شاه، در روز معلم نشان داده شود. منوچهر گنجی، وزیر آموزش‌وپرورش، شخصاً این فیلم را به کانون سفارش داده بود و درنهایت چندین بار از کیارستمی خواست تا تکه‌هایی از فیلم را حذف کند. ظاهراً کیارستمی این درخواست را رد کرده و در عوض از وزیر دعوت می‌کند که خودش هر جایی را که می‌خواهد حذف کند. گنجی با عصبانیت پاسخ می‌دهد که من وزیرم نه سانسورچی. درنتیجه این فیلم هرگز نمایش داده نشد. جالب این‌که تصاویری که گنجی می‌خواست حذف کند، مربوط به زنان باحجاب بود (احتمالاً با توجه به تضاد با روحیه‌ی مدرن‌گرایی افراطی شاه).

البته خود کیارستمی هم در این طنزها به اِلِنا یاری می‌رساند، مانند طنزی که در یکی از شاهکارهایش، یعنی خانه دوست کجاست؟ (۱۳۶۵) آمده است:

وقتی احمد به دنبال سیگار پدربزرگ می‌رود، یعنی تنها صحنه‌ای در کل فیلم که او از صحنه خارج می‌شود، پدربزرگش با همسایه‌ای که به او سیگار تعارف می‌کند، به گفت‌وگو می‌نشیند:
“بفرمایید سیگار!”
“نه ممنونم سیگار دارم. من او را برای سیگار نفرستادم چون سیگار داشتم، من می‌خواستم به او ادب و اطاعت یاد بدهم تا به یک شهروند خوب تبدیل شود. وقتی بچه بودم، پدرم هر هفته به من ده شاهی می‌داد و هر دو هفته مرا کتک می‌زد. گاهی اوقات او ده شاهی را فراموش می‌کرد، اما هیچ‌وقت کتک را فراموش نمی‌کرد، همه‌ی این‌ها من را به یک عضو مفید جامعه تبدیل کرد.”
“اگر پسر به شما توجهی نکند؟”
من او را کتک می‌زنم‌. همان‌طور که گفتم، پدرم هر دو هفته یک‌بار مرا کتک می‌زد و من با همین کار او، رفتار خوب را آموختم. او هیچ‌وقت کتک زدن را فراموش نمی‌کرد.”
اما اگر پسر اطاعت کند و هیچ بهانه‌ای نداشته باشی . . .
خب، من به‌هرحال دلیل خوبی برای کتک زدن او پیدا می‌کنم تا او فراموش نکند.. . .

کتاب «سینمای عباس کیارستمی»، که به عنوان کتاب سال اسپانیا در حوزه سینمایی نیز انتخاب شده است، نوشته: آلبرتو الِنا، با ترجمه: زهرا میرآخورلی و دکتر فرامرز آشنای قاسمی (عضو هیأت علمی دانشگاه شهید رجائی)، در ۲۹۵ صفحه از سوی نشر نارنج منتشر شده است.

اخبار مرتبط

نظرات



آخین اخبار