ساعت ۱۳ روز جمعه سیزده بهمن ماه است و خانه جشنواره جمعیت زیادی را به خود می بیند تا میزبان نمایش نخستین ساخته جواد عزتی باشد. برخلاف روز اول نظم خاصی در اکران آثار و برگزاری نشست ها برقرار است و همه برنامه ها راس ساعت شروع می شود. شاید نکته منفی آن باشد که با وجود این سر وقت بودن، اما به دلیل فشردگی برنامه که به نظر می رسد جهت به پایان رساندن جشنواره یک روز زودتر (درخانه جشنواره) اتفاق افتاده؛ همه چیز با یک شتاب فزاینده ای پیش می رود و ماحصلش خستگی و نرسیدن به برخی فعالیت ها و انعکاس کامل آن باشد که نمونه اش باقی ماندن خیل عظیمی از سوالات در نشست ها است و یا بی نظمی در ورود به سالن که تا حدود نیم ساعت اولیه فیلم ها را نیز در برمی گرفت.
با همه این تفاسیر “تماسح خونی” بر پرده می رود. فیلم اول عزتی به سیاق بازی هایش در سینمای کمدی فیلمی خوش ریتم، سرزنده و پویا است. شوخی های جالب و تازه ای دارد و داستان گو است. زوج عزتی و جمشیدی فر بسیار هماهنگ اند و بار فیلم را با بده بستان های خود دست کم تا یک سوم پایانی به دوش می کشند. فیلم سعی می کند کم نیاورد و ریتم اش را حفظ کند و مهم تر اینکه به زبان سینما نزدیک شود و تا حد زیادی موفق است اگر چه با بازنگری در تدوین می تواند زنده تر نیز گردد. با این همه یکی از شانس های گیشه در سال بعد است.
“تابستان همان سال” محمود کلاری یک فیلم شخصی است که می کوشد یک خاطره دوران کودکی و نوستالژی های آن دوران را با بیانی تصویری و عکس نگاری بدل به فیلم کند. فیلمنامه بیشتر از قصه پردازی متمرکز بر روایت خاطره است و به همین دلیل در انتها مخاطبین چندین بار احساس می کنند که فیلم تمام شده ولی دوباره ادامه می یابد. فیلمبرداری کوهیار کلاری فوق العاده است و چشم را می نوازد. فیلم به شخصه تا حدی من را یاد درخت گلابی می اندازد. (یاد داریوش مهرجویی فقید زنده باد.)
“بیبدن” در سانس سوم اکران می شود. یک درام جنایی که در ادامه علایق کاظم دانشی اما اینجا در مقام فیلمنامه نویس پیش می رود. فیلم انتخاب بازیگر و بازی های خوبی دارد و چند آشنایی زدایی می کند که از آن می توان سروش صحت را نام برد. اگرچه تایم فیلم قدری طولانی است و قصه در جاهایی در جا می زند و پاره ای از دیالوگ ها شعاری نیز هست؛ اما در مجموع کشش خوبی دارد. پایان بندی فیلم غافلگیر کننده است و تاثیر بسزایی بر مخاطبین می گذارد.
ساعت کمی به ده شب مانده. مثل شب قبل خبری از بارش برف نیست اما سوز و سرمای هوا حاکم است. تا فردا و نمایس فیلم های روز سوم منتظر می مانم.
سینماخانه / حمید عبدالحسینی