مجید زارع زاده یکی از بازیگران سریال «برف بیصدا می بارد» به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی پوریا آذربایجانی در مصاحبه ای به شرح این فیلم پرداخت و عنوان کرد: این سریال که در دهه ۶۰ رخ می‌دهد، درباره یک خانواده اصیل است. حاج عطا، پدر خانواده تصمیم می‌گیرد اموالش را بین فرزندانش تقسیم کند اما بین آن‌ها مشکلی پیش می‌آید و در این میان، دشمنی قدیمی تلاش می‌کند تا اتحاد این خانواده را از بین ببرد و داستان هایی که در این میان رخ می دهد.

وی در ادامه افزود: پیش تولید این سریال از سال ۱۳۹۹ آغاز شد و در دوران شیوع ویروس کرونا تصویربرداری شد. مجموعه برف بی صدامی بارد به نویسندگی زنده‌یاد مسعود بهبهانی‌نیا در سه فصل به نگارش درآمد. نویسنده برف بی صدامی بارد، قبلا سابقه نوشتن سریال ۱۰۰ قسمتی «کیمیا» به کارگردانی جواد افشار را داشت و اکنون دست به نگارش طولانی‌ترین سریال تلویزیونی برای شبکه سه سیما زده است. فصل اول و دوم سریال برف بی صدامی بارد روایت‌گر دهه ۶۰ و ۷۰ کشورمان است. اما فصل سوم سریال که اکنون مراحل نگارش آن توسط تیم نویسندگی انجام می‌شود، دهه ۹۰ کشورمان را نشان خواهد داد. از آنجایی که سازندگان هنوز تصمیمی برای ساخت فصل جدید این سریال ندارند، در جواب سوال «فصل جدید برف بی صدامی بارد کی شروع میشه؟» باید بگوییم که زمان پخش فصل جدید هنوز مشخص نیست.

این بازیگر در ادامه افزود: فکر می کردم شاید نتوانم بخوبی از پس این نقش برآیم. زیرا دوستانم بارها به من گفته بودند که برای بازی در نقشهای کمدی مناسب تر هستم. تا قبل از این هم تمام نقشهایی که در تئاتر بازی کرده بودم نقش های کمدی بودند و در سینما و تلویزیون هم نقش بلندی بازی نکرده بودم. از این بابت استرس زیادی داشتم اما کارگردان این سریال پوریا آذربایجانی از معدود کارگردان هایی است که آزادی لازم را برای درست بازی کردن و حفظ آرامش به بازیگر می دهد و از این بابت از او بسیار ممنونم.

وی در ادامه به برنامه های آتی خود اشاره کرد و گفت: در حال حاضر در حال رایزنی برای تولید و کارگردانی یک تئاتر محصول مشترک هستم که در آن هم مانند دیگر تئاترهایم بازی داشته باشم  و فعلا ترجیحاً در مورد نمایشنامه و کشوری که قصد همکاری با آن را دارم صحبتی نخواهم داشت.

همچنین از این پس نظر بر آن دارم نقشهای بسیار بلندتر و محوری تری را برای بازی در سینما و تلویزیون قبول کنم و همچنان از بازی در نقشهای کوچک خودداری و در انتخاب نقش، دقت و وسواس بیشتری به خرج دهم.

همچنین قصد دارم اگر امکانش فراهم شود در آینده برای همیشه با تدریس خداحافظی کنم و یا تدریسم در دانشگاه را بسیار محدود کنم و به اخذ درسهایی مانند کارورزی و کاربینی در رشته های سینما و بازیگری تعمیم دهم که نیاز به رفتن سر کلاس نداشته باشد. زیرا برخورد ساعات کلاسی دانشگاهها و مراکز آموزشی با زمان فیلمبرداری تولیدات تلویزیون و سینما از مشکلاتی است که ممکن است برای من به وجود بیاید و جلوی رسیدن به هدف اصلی ام در زندگی که بازیگری است را بگیرد.

مجید زارع زاده شادکامی که وی را با نام مجید زارع زاده می شناسند در آذرماه ۱۳۶۰ در شهر مشهد چشم به دنیا گشود. از سال ۱۳۸۱ و در سن ۲۱ سالگی پس از اتمام دوره سربازی برای تحصیل در رشته بازیگری به اتفاق خانواده به تهران و بعدها به کرج نقل مکان کرد. وی دارای تحصیلات لیسانس بازیگری و فوق لیسانس کارگردانی تئاتر است و از سال ۱۳۸۸ تاکنون در دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی به تدریس بازیگری و دروس سینمایی مشغول است.

وی از کودکی عاشق بازیگری و سینما بوده و از اواسط دهه ۷۰، یعنی سال ۱۳۷۶ زمانیکه نوجوانی ۱۶ ساله بود در کانون هنر صبا در شهر مشهد که درحقیقت یک آموزشگاه بازیگری زیرنظر مرحوم مهدی صباغی بود ثبت نام کرد و ضمن آموزش دیدن هنر تئاتر، در آنجا به ایفای نقش در تئاتری به نام طلا به نویسندگی و کارگردانی آن مرحوم پرداخت. یک سال بعد یعنی در سال۱۳۷۷ با معرفی این کانون در نقشی کوتاه در یک فیلم نیمه بلند سینمایی به نام راننده شخصی به کارگردانی مرحوم محمدعلی معصوم دوست بازی کرد. این اولین بازی وی در جلوی دوربین بود. آن فیلم که در شهر مشهد فیلمبرداری شد محصول انجمن سینمای جوان مشهد بود و تندیس بهترین فیلم سال را از جشنواره فیلم فجر در آن سالها دریافت کرد. بعدها با دیگر بزرگان تئاتر مشهد همچون استاد رضا صابری و محمدمهدی خاتمی همکاری کرد و در سال ۷۹ تا ۸۱ راهی خدمت سربازی شد. پس از اتمام دوره سربازی از سال ۸۱ برای تحصیل در رشته بازیگری وارد دانشگاه هنر و معماری تهران شد و از همان ایام به بازی در نمایشهای کلاسی و دانشجویی در تهران مشغول شد تا اینکه در سال ۸۳ در سریال تلویزیونی قهر آشتی به کارگردانی احمد رمضانزاده در نقشی کوتاه بازی کرد و یک سال بعد در سال ۸۴ با شاهین باباپور کارگردان سینما و تلویزیون، که در آن موقع یکی از اساتید وی در دانشگاه بود، برای بازی در چند قسمت از مجموعه طنز تلویزیونی سه و نیم به کارگردانی داریوش کاردان معرفی شد .

از سال ۸۹ با بازی در نقش پلیس در تله فیلم زمانی برای شخم زدن و سریال پایتخت ۱ به کارگردانی سیروس مقدم فصل جدیدی از بازیگری درجلوی دوربین را تجربه کرد.از این زمان تا سال ۹۶ به جز بازی در نقش پلیس در نقشهای مختلف دیگری مانند حاجی فیروز، منشی اداره، معاون رییس دانشگاه، راننده تاکسی، پزشک کالبد شکافی و نقش شخصیت تاریخی پرویز نیکخواه به ایفای نقش پرداخت. اما بازی در این نقش ها هیچکدام وی را راضی نکرد و به مرور تصمیم گرفت دیگر به این رویه ادامه ندهد. زیرا توانمندی های بازیگری خود را بسیار بیشتر از این می دانست که در نقش های فرعی بازی کند، هرچند نقشهایی که تا این زمان بازی کرده بود نقشهایی تاثیرگذار هستند و سعی کرده بود که بازی هایش در آن نقشها هم با یکدیگر تفاوت اساسی داشته باشند. مهمترین بازی هایی که در این سالها داشته است، بازی در فیلم سینمایی یک خانواده محترم به کارگردانی مسعود بخشی، سریال معمای شاه به کارگردانی محمدرضا ورزی، سریال روزهای سرنوشت به کارگردانی جمشید بیات ترک و سریال خونه بی بی گندم به کارگردانی امین امانی بوده است.

وی از سال ۸۸ همزمان با کار بازیگری به تدریس بازیگری و دیگر دروس سینما و تئاتر در دانشگاههای علمی کاربردی و هنرستانها و آموزشگاههای سینمایی مشغول بوده، اما همچنان دلش بیشتر برای بازیگری می تپید تا تدریس.

وی که با تحصیل در رشته کارگردانی در مقطع کارشناسی ارشد تئاترهایی را نیز کارگردانی کرده و به صحنه برده بود از سال ۹۷ مجددا تصمیم گرفت که به کارگردانی تئاتر روی بیاورد. البته هیچوقت کارگردانی به اندازه بازیگری دغدغه قلبی او نبوده. ولی از آن زمان تصمیم گرفت نمایشنامه های خوب را با بازی خود در نقش های اصلی به اجرا ببرد و به کارگردان هایی که به وی در تئاتر و یا تلویزیون نقشهای فرعی می دادند و یا توانمندی های او را در بازیگری درک نکرده بودند ثابت کند که وی بازیگر بسیار قادرتری نسبت به آنچه آنها تصور می کنند، می باشد.به همین دلیل در این چند سال اخیر در تئاترهایی که خود کارگردانی کرده و در نقشهای مهمی چون نقش آنتوان چخوف درنمایشنامه پزشک نازنین نوشته نیل سایمون و نقش  لامبرتو لائودیزی در نمایشنامه حق با شماست نوشته لوئیجی پیراندللو به ایفای نقش پرداخت و البته اجرای حق با شماست در سالن اصلی تئاتر محراب در بهمن ماه ۹۹ و در ایام کرونا مزیت دیگری برای او داشت و باعث توجه سفارت ایتالیا در تهران به این نمایش شد تا حدی که از او و گروه نمایشی وی برای اجرای آن تئاتر در سفارت ایتالیا در تهران در مقابل سفیر ایتالیا ، سفیر آرژانتین و میهمان های ویژه ایتالیایی دعوت کردند. و او نیز دعوت را پذیرفت و آن تئاتر را در سفارت ایتالیا به اجرا برد. آنها بسیار از نمایش استقبال کردند و خبر این اجرا را در سایتها و روزنامه های ایتالیایی و انگلیسی زبان منتشرشد.

در سال ۱۴۰۰ در سریال تلویزیونی برف بی صدا می بارد به کارگردانی پوریا آذربایجانی بازی کرد. بازی وی در نقش غیاثی کارمند متخلف و رشوه خوار دهه شصت در این سریال نقطه عطفی در بازیگری او در تلویزیون به حساب می اید. اگرچه این نقش هم جز نقشهای اصلی این سریال نیست اما نقش مهم و تاثیر گذاری است که از بازی کردن در آن خرسند بود. زیرا غیاثی نقش یکی از دوستان به ظاهر مذهبی حاج عطا (فرهاد آییش) است که دارای تناقضهای شخصیتی است و این نقش از این حیث دارای پیچیدگی های منحصر به فردی است.

عوامل سریال «برف بیصدا می بارد» عبارتند از : کارگردان: پوریا آذربایجانی،تهیه‌کننده: محمدرضا شفیعی،نویسنده: زنده‌یاد مسعود بهبهانی‌نیا،بازیگران: فرهاد آئیش،الیکا عبدالرزاقی،پوریا پورسرخ،پاشا رستمی ،پوریا شکیبایی،ثریا قاسمی،مائده طهماسبی،امید روحانی،فریبا متخصص،پانته‌آ سیروس،مریم شیرازی،آتیلا پسیانی،مینا وحید،سیامک ادیب،مهسا طهماسبی،هاله گرجی،هادی دیباجی،رضا رویگری،امیر جنانی،آناهیتا اقبال‌نژاد،شایسته ایرانی،مجید زارع زاده،ابوذر ساعدی،سینا کرمی،ستاره حیدرآبادی،یحیی توسلی و… مدیر تولید: سامان شعشعه،مدیر برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: امیر سلیمانی،مدیر تصویربرداری: مجید محمدقلی،مدیر صدابرداری:سامان شهامت،منشی صحنه: هدیه نصیری،طراح لباس: چکامه میرخانجانی،طراح صحنه: علی مربی،طراح گریم: کامران خلج،مدیر تدارکات: سعید رضوی،تدوین: خشایار موحدیان، سعید سیاح،جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان،عکاس: مونا سرتوه،مشاور رسانه‌ای: سروناز مظاهری و مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری وصف صبا

سینماخانه / خبرنگار : پیام احمدی کاشانی